فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه آیتی

قرآن ترجمه آیتی

سوره 54

سوره مبارکه القمر

صفحه 529
خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ (7)
در حالى که ديدگان خود را فروهشته‌اند، چون ملخهاى پراکنده از گورها[ى خود] برمى‌آيند. (7)
مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ ۖ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَٰذَا يَوْمٌ عَسِرٌ (8)
به سرعت سوى آن دعوتگر مى‌شتابند. کافران مى‌گويند: «امروز [چه‌] روز دشوارى است.» (8)
۞ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ (9)
پيش از آنان، قوم نوح [نيز] به تکذيب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند: «ديوانه‌اى است.» و [بسى‌] آزار کشيد. (9)
فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ (10)
تا پروردگارش را خواند که: «من مغلوب شدم؛ به داد من برس!» (10)
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ (11)
پس درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم. (11)
وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَىٰ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ (12)
و از زمين چشمه‌ها جوشانيديم تا آب [زمين و آسمان‌] براى امرى که مقدّر شده بود به هم پيوستند. (12)
وَحَمَلْنَاهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ (13)
و او را بر [کشتى‌] تخته‌دار و ميخ‌آجين سوار کرديم. (13)
تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِمَنْ كَانَ كُفِرَ (14)
[کشتى‌] زير نظر ما روان بود. [اين‌] پاداش کسى بود که مورد انکار واقع شده بود. (14)
وَلَقَدْ تَرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (15)
و به راستى آن [سفينه‌] را بر جاى نهاديم [تا] عبرتى [باشد]؛ پس آيا پندگيرنده‌اى هست؟ (15)
فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ (16)
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من‌]؟ (16)
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (17)
و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان کرده‌ايم؛ پس آيا پندگيرنده‌اى هست؟ (17)
كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ (18)
عاديان به تکذيب پرداختند. پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من‌]؟ (18)
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ (19)
ما بر [سر] آنان در روز شومى، به طور مداوم، تندبادى توفنده فرستاديم، (19)
تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ (20)
[که‌] مردم را از جا مى‌کند؛ گويى تنه‌هاى نخلى بودند که ريشه‌کن شده بودند. (20)
فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ (21)
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من‌]؟ (21)
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (22)
و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان کرده‌ايم، پس آيا پندگيرنده‌اى هست؟ (22)
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ (23)
قوم ثمود هشداردهندگان را تکذيب کردند. (23)
فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ (24)
و گفتند: «آيا تنها بشرى از خودمان را پيروى کنيم؟ در اين صورت، ما واقعاً در گمراهى و جنون خواهيم بود.» (24)
أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ (25)
«آيا از ميان ما [وحى‌] بر او القا شده است؟ [نه،] بلکه او دروغگويى گستاخ است.» (25)
سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ (26)
به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ کيست. (26)
إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ (27)
ما براى آزمايش آنان [آن‌] ماده‌شتر را فرستاديم و [به صالح گفتيم:]«مراقب آنان باش و شکيبايى کن. (27)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 529صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی