فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه الهی قمشه ای

قرآن ترجمه الهی قمشه ای

سوره 19

سوره مبارکه مريم

صفحه 308
وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (39)
و کافران را از روز حسرت بيم ده از آن گاه که کار به انجام مى رسد و به سوى ما باز مى آيند . آنان از آن روى که اکنون در غفلت اند و به يکتايى خدا ايمان نمى آورند ، در آن روز سعادت خود را از کف داده اند و حسرت زده خواهند بود . (39)
إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ (40)
به يقين ، ما زمين و هر که را بر روى آن است به ميراث مى بريم و همه به سوى ما باز گردانده مى شوند . (40)
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا (41)
و در اين کتاب ( قرآن ) سرگذشت ابراهيم را ياد کن ، که او بسيار راستگو و پيامبر بود . (41)
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا (42)
ياد کن هنگامى را که به پدرش گفت : اى پدر ، مگر نه اين است که معبود بايد از عبادت پرستشگر خود آگاه باشد و امور او را تدبير کند ، پس چرا چيزهايى را مى پرستى که نه مى شنوند و نه مى بينند و نه چيزى را از تو کفايت مى کنند ؟ (42)
يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا (43)
اى پدر ، حقيقت اين است که دانشى براى من فراهم آمده که براى تو فراهم نيامده است ، پس مرا پيروى کن که من تو را به راهى راست هدايت مى کنم . (43)
يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَٰنِ عَصِيًّا (44)
اى پدر ، از شيطان پيروى مکن که او تو را به پرستش غير خدا مى خواند ، زيرا شيطان خداى رحمان را عصيانگر است و تو را جز به نافرمانى خدا فرا نمى خواند . (44)
يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَٰنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا (45)
اى پدر ، من مى ترسم از جانب خداى رحمان عذاب خِذلان به سراغت آيد و او تو را به حال خودت واگذارد و در نتيجه دوستدار شيطان گردى و شيطان کار تو را در اختيار گيرد . (45)
قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ ۖ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ ۖ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا (46)
گفت : اى ابراهيم ، آيا تو از معبودان من رويگردانى ؟ سوگند ياد مى کنم که اگر از رويگردانى خود بازنايستى تو را سنگسار خواهم کرد ، و اينک براى مدّتى طولانى مرا ترک کن و کناره گيرى کن ! (46)
قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ ۖ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي ۖ إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا (47)
ابراهيم گفت : سلام بر تو باد ، به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى طلبم ، اميد است تو را بيامرزد ، زيرا او با من مهربان بوده دعاهاى مرا مستجاب کرده است . (47)
وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَىٰ أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا (48)
من از شما و از آنچه به جاى خدا مى خوانيد کناره مى گيرم و پروردگارم را مى خوانم و اميد آن دارم که در خواندن پروردگارم از اجابت او محروم نباشم . (48)
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ ۖ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا (49)
پس هنگامى که از آنان و از آنچه به جاى خدا مى پرستيدند کناره گرفت ، اسحاق و يعقوب را به او عطا کرديم و همه را پيامبر گردانيديم . (49)
وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا (50)
و از رحمت خود به آنان بخشيديم و برايشان در ميان مردم ستايشى راستين و والا قرار داديم . (50)
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَىٰ ۚ إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا (51)
و در اين کتاب ( قرآن ) داستان موسى را ياد کن ، که او انسانى بود خالص شده براى خدا به گونه اى که هيچ کس و هيچ چيز در او نصيبى نداشت . او فرستاده خدا ، و پيامبر بود . (51)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 308صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی