فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه راهنما

قرآن ترجمه راهنما

سوره 18

سوره مبارکه الكهف

صفحه 300
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَٰذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ ۚ وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا (54)
بي ترديد در اين قرآن از هر گونه مثلي براي مردم بيان کرديم [ولي مردم به انکار آنها برخاستند]؛ و انسان از هر چيزي [با اصرار بر يک اعتقاد بي پايه] برخوردش [خصمانه تر و] ستيزه جو تر است. (54)
وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَىٰ وَيَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا (55)
و هنگامي که هدايت به سوي مردم آمد، چيزي مانع ايمان آوردن آنان و درخواست آمرزش از پروردگارشان نشد، مگر [کبر و دشمني آنان با حق که در چنان فضايي آکنده از کبر و دشمني گويي انتظار مي بردند] که روش هاي [جاري ما در عذاب] پيشينيان [متکبّر کفر پيشه] به سراغشان آيد، يا عذاب روياروي به آنان رسد [تا آن زمان ايمان بياورند و درخواست آمرزش کنند.] (55)
وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ ۚ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ ۖ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنْذِرُوا هُزُوًا (56)
و ما پيامبران را جز مژده رسان و بيم دهنده نمي فرستيم، و آنان که کافرند به وسيله سخن باطل، ستيزه جويي و نزاع مي کنند تا به وسيله آن حق را تباه کنند! و آيات من و عذاب هايي که به آن بيمشان داده اند، به مسخره گرفتند. (56)
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ ۚ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا ۖ وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا (57)
و کيست ستمکارتر از کسي که به وسيله آيات پروردگارش پند داده شود، ولي از آنها روي برگرداند و دست آورد پيشين خود را [که کفر، جدال و ستيز با حق است] فراموش کند؟ به راستي ما بر دل هاي آنان پوشش هايي قرار داده ايم تا قرآن را نفهمند، و در گوش هايشان سنگيني نهاديم [تا آن را نشنوند]؛ و اگر آنان را به راه هدايت فراخواني، هرگز و هيچ گاه هدايت نيابند. (57)
وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ ۖ لَوْ يُؤَاخِذُهُمْ بِمَا كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ ۚ بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ يَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلًا (58)
و پروردگارت بسيار آمرزنده [و] صاحب رحمت است. اگر مي خواست آنان را به کيفر گناهاني که مرتکب شده اند، مؤاخذه کند، قطعاً در عذابشان شتاب مي نمود [اما چنين نمي کند]، بلکه آنان را وعده گاهي است که هرگز در برابر آن کمترين پناهگاهي نخواهند يافت. (58)
وَتِلْكَ الْقُرَىٰ أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِدًا (59)
و آن شهرها [يي که داستانشان را بر تو خوانديم] هنگامي که اهل آنها [با کفر و تکذيب آيات خدا] به خود ستم ورزيدند، هلاکشان کرديم، و براي هلاکتشان وقتي معلوم مقرّر نموديم. (59)
وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّىٰ أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا (60)
و [ياد کن] هنگامي را که موسي به جوان [خدمت گزار] خود گفت: همواره مي روم تا به محل برخورد آن دو دريا برسم [چه اينکه زود برسم] يا روزگاري طولاني به سفرم ادامه دهم، [در هر حال مي روم تا براي تحصيل دانش بيشتر، عبد صالح حق را بيابم.] (60)
فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا (61)
پس هنگامي که به محل برخورد دو دريا رسيدند، ماهي خود را [که براي خوردن فراهم کرده بودند] از ياد بردند، [آن] ماهي راه خود را [به طور سرازير] در دريا پيش گرفت. (61)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 300صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی