سوره 2 | سوره مبارکه البقرة | صفحه 42 |
|
۞ تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ ۖ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ۚ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ۗ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ (253) |
بعضي از آن رسولان را بر بعضي ديگر برتري داديم، برخي از آنها، خدا با او سخن ميگفت، و بعضي را درجاتي برتر داد، و به عيسي بن مريم، نشانه هاي روشن داديم، و او را با (روح القدس) تاييد نموديم، (ولي فضيلت و مقام آن پيامبران، مانع اختلاف امتها نشد. ) و اگر خدا ميخواست، کساني که بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانه هاي روشن که براي آنها آمد، جنگ و ستيز نميکردند، (اما خدا مردم را مجبور نساخته، و آنها را در پيمودن راه سعادت، آزاد گذارده است،) ولي اين امتها بودند که با هم اختلاف کردند، بعضي ايمان آوردند و بعضي کافر شدند، (و جنگ و خونريزي بروز کرد. و باز) اگر خدا ميخواست، با هم پيکار نميکردند، ولي خداوند، آنچه را ميخواهد، (از روي حکمت) انجام ميدهد (و هيچکس را به قبول چيزي مجبور نميکند). (253) |
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ۗ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ (254) |
اي کساني که ايمان آورده ايد! از آنچه به شما روزي داده ايم، انفاق کنيد! پيش از آنکه روزي فرا رسد که در آن، نه خريد و فروش است (تا بتوانيد سعادت و نجات از کيفر را براي خود خريداري کنيد)، و نه دوستي (و رفاقتهاي مادي سودي دارد)، و نه شفاعت، (زيرا شما شايسته شفاعت نخواهيد بود. ) و کافران، خود ستمگرند، (هم به خودشان ستم ميکنند، هم به ديگران). (254) |
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ (255) |
هيچ معبودي نيست جز خداوند يگانه زنده، که قائم به ذات خويش است، و موجودات ديگر، قائم به او هستند، هيچگاه خواب سبک و سنگيني او را فرانميگيرد، (ولحظه اي از تدبير جهان هستي، غافل نميماند،) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست، کيست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراين، شفاعت شفاعتکنندگان، براي آنها که شايسته شفاعتند، از مالکيت مطلقه او نميکاهد. ) آنچه را در پيش روي آنها [= بندگان] و پشت سرشان است ميداند، (و گذشته و آينده، در پيشگاه علم او، يکسان است. ) و کسي از علم او آگاه نميگردد، جز به مقداري که او بخواهد. (اوست که به همه چيز آگاه است، و علم و دانش محدود ديگران، پرتوي از علم بي پايان و نامحدود اوست. ) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمين را دربرگرفته، و نگاهداري آن دو [= آسمان و زمين ]، او را خسته نميکند. بلندي مقام و عظمت، مخصوص اوست. (255) |
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (256) |
در قبول دين، اکراهي نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافي، روشن شده است. بنابر اين، کسي که به طاغوت [= بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] کافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محکمي چنگ زده است، که گسستن براي آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست. (256) |
|
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده) |