فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> مولانا - صفحه 46


گفتا که کیست بر در ،گفتم کمین غلامت


مولانا - صفحه 46
گفتا که کیست بر در ،گفتم کمین غلامت گفتا چه کار داری، گفتم مها سلامت
گفتا که چند رانی گفتم که تا بخوانی گفتا که چند جوشی گفتم که تا قیامت
دعوی عشق کردم سوگندها بخوردم کز عشق یاوه کردم من ملکت و شهامت
گفتا برای دعوی قاضی گواه خواهد گفتم گواه اشکم زردی رخ علامت
گفتا گواه جرحست تردامنست چشمت گفتم به فر عدلت عدلند و بی غرامت
گفتا که بود همره گفتم خیالت ای شه گفتا که خواندت این جا گفتم که بوی جانت
گفتا چه عزم داری گفتم وفا و یاری گفتا ز من چه خواهی گفتم که لطف عامت
گفتا کجاست خوشتر گفتم که قصر قیصر گفتا چه دیدی آن جا گفتم که صد کرامت
گفتا چراست خالی گفتم ز بیم رهزن گفتا که کیست رهزن گفتم که این ملامت
گفتا کجاست ایمن گفتم که زهد و تقوا گفتا که زهد چه بود گفتم ره سلامت
گفتا کجاست آفت گفتم به کوی عشقت گفتا که چونی آن جا گفتم در استقامت *
خامش که گر بگویم من نکته های او را از خویشتن برآیی نی در بود نه بامت
* گفتا کجاست محنت هم گفته شده که هر دو واژه به مفهوم و معنی بیت صدمه ای نمی زند و آفت و بلا و درد و رنج و محنت همه با هم ارتباط دارند
این بیت به این موضوع اشاره دارد که در راه عشق حق و حقیقی باید استقامت کرد و این راه ایمن و سلامت نیست برعکس راه عقل راحت طلب که از هر خطری پرهیز می شود در راه عشق مخاطرات زیادی هست که به قول شیخ بهایی
"غیر ناکامی، دراین ره، کام نیست ، راه عشق است این ره حمام نیست"
موضوع استقامت در آیه 112 سوره هود آمده که می فرماید
"چنانکه فرمان دادم در راه حق استقامت و پایداری کن"
اهمیت استقامت در راه حق چنان است که در حدیث آمده است که پیامبر فرمود "سوره هود مرا پیر کرد" و علت آن همین است که اولا راه حق را بجز با عشق به حق و حقیقت نمی شود طی کرد و ثانیا تحمل سختیهای این راه بجز با ایمان و صبر و استقامت ممکن نیست. راهی که به قول حافظ
"هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است ، دردا که این معما شرح و بیان ندارد"
مولانا (2017/05/10-01:00)



اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)


433
زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی