فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو


حافظ شیرازی
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کِشته خویش آمد و هنگام درو
گفتم: «ای بخت! بِخُسبیدی و خورشید دمید» گفت: «با این همه از سابقه نومید مشو *
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک از فروغ تو به خورشید رسد صد پرتو
تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو
گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوش دورِ خوبی، گذران است؛ نصیحت بشنو!»
چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حُسن بیدقی راند که بُرد از مَه و خورشید گرو
آسمان گو مفروش این عظمت، کاندر عشق خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت حافظ! این خرقه پشمینه بینداز و برو!
* از آنجا که حافظ بارها به موضوع یادآوری عهد ازل و سابقه لطف خداوند با ما پرداخته، نظیر:
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
در اینجا اشاره دیگری به این موضوع می کنیم که اصلا نیاز جامعه امروز است. امید به رحمت و بخشش خداوند اصلی ترین نیاز هر بشری به هر دینی است حتی کافران نیز نیاز به بخشش را در وجود خود حس می کنند و روانشناسان امروزی هم برای حرکت فرد رو به آینده اول به او توصیه می کنند که خود را ببخشد اما هیچ بخششی جای لطف و رحمت و بخشش آن یگانه را نمی گیرد.
از اینرو خداوند خیال همه را راحت کرده و در
آیه 54 سوره انعام می فرماید :پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است
و در آیه 156 سوره اعراف نیز می فرماید: رحمت خداوند همه چيز را فراگرفته است
البته این افزون بر آن است که در آغاز هر سوره خود را رحمان رحیم (بخشنده مهربان) خوانده و براستی اگر ما این دو آیه را به حقیقت درک کنیم اولا خیالمان راحت می شود ثانیا با وجود چنین پروردگار مهربانی از اعمال و کوتاهی های خود شرمنده می شویم که باز این هم برای ما مفید است که سعی در بهتر شدن می کنیم
اما تاکید بر یادآوری سابقه رحمت او از جانب بزرگی همچو حافظ برای این است که گاه حتی پیامبر دچار نگرانی میشده که نکند خداوند به من خشم بگیرد، پس وای به انسانهای دیگر که ماجرای آن در سوره ضحى آمده: که خدای تو هیچ گاه تو را ترک نگفته و بر تو خشم ننموده است و مولانا این ماجرا را در شعر زیر بیان کرده
نیم ز کار تو فارغ همیشه در کارم، که لحظه لحظه تو را من عزیزتر دارم
حقیقتا خبری از این خوشتر نیست که او ما را با همه بدیهایمان خواهد بخشید و مسئله اینجاست که آیا ما هم خود را خواهیم بخشید؟!
وقتی صحبت از جهنم می شود همین جهنم است که انسان هرچقدر هم ریاکار باشد با وجدان بیدار وقتی پرده عالم از پیش رویش برود قطعا خود را سزاوار آن همه بخشش نمی داند و از درون می سوزد که من چرا چنین کردم؟! پس ما باید طوری عمل کنیم که شرمنده وجدان خود نباشیم چرا که هیچکس لیاقت آن همه مهربانی و بخشش و زیبایی و جلال و جبروت و ... را ندارد و وقتی حافظ می گوید
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم، یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
دقیقا به همین موضوع اشاره دارد و البته باز این به ما امیدواری می دهد که شرایط و کوچکی همه ما نسبت به آن وجود بی نهایت یکی است که اختلاف هر رقمی با بینهایت باز بینهایت می شود و باز امیدواری می دهد و می فرماید
گر چه وصالش نه به کوشش دهند، هر قدر ای دل که توانی بکوش
در قرآن هم دیده می شود که خداوند هر سوره را به نام مهربان و بخشنده خود آغاز می کند (بجز سوره توبه) و در ادامه گاه وقتی لازم است کافران و افراد خاطی را تهدید به عذاب می کند از دید حافظ ما باید به سابقه ابتدای سوره توجه نماییم همچون سابقه لطف ازل که اگر مهربانی و عشق او به ما نبود او حتی ما را نمی آفرید او که بی نیاز از ماست و تنها برای عشق ما را بوجود آورد البته در پرده می گوید تا هر خامی به کرم او مغرور نگردد و سواستفاده نکند طوری که خود را به هلاکت بیاندازد
و با استناد به آیه 72 سوره توبه که می فرماید: خشنودى پروردگار از همه نعمتها بالاتر است
بنابر این "ناراحتی خدا از همه عذابها شدیدتر است" و اگر ما بفهمیم هیچ هلاکت و عذاب و ناراحتی در دو عالم، عظیم تر از این نیست که آن وجود مهربان ما را نپذیرد و از ما غمگین شود که این بلا از همگان دور باد
لطف خدا بیشتر از جرم ماست، نکته سربسته چه دانی خموش
حافظ شیرازی (2017/12/02-02:00)


اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)


زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی