فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند
زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید
صفحه اصلی
>> Cultural Part - بخش فرهنگي
درباره بخش فرهنگی
بخش فرهنگی
قرآن
حافظ شیرازی
مولانا
سعدی شیرازی
گلچین
نظامی
عطار
عمر خیام
شیخ بهایی
ابوسعید ابوالخیر
بابا طاهر
هاتف اصفهانی
سنایی
شیخ محمود شبستری
فردوسی
رودکی
قلم
امیر خسرو دهلوی
فروغی بسطامی
شمس تبریزی
سید محمد حسین طباطبایی
مجذوب تبریزی
رهی معیری
خواجه عبدالله انصارى
محیی الدین ابن عربی
جامی
ناصرخسرو
صغیر اصفهانی
صفحه
<<
<
262
263
264
265
266
267
268
269
270
271
272
>
>>
شبست و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
اندیشه پاک
شبست و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمتست چنین شب که دوستان بینی
به شرط آن که منت بنده وار در خدمت
بایستم تو خداوندوار بنشینی
میان ما و شما عهد در ازل رفتهست
هزار سال برآید همان نخستینی
**
چو صبرم از تو میسر نمیشود چه کنم
به خشم رفتم و بازآمدم به مسکینی
به حکم آن که مرا هیچ دوست چون تو به دست
نیاید و تو به از من هزار بگزینی
مرا شکیب نمیباشد ای مسلمانان
ز روی خوب لکم دینکم ولی دینی
*
* تمام شاعران و عارفان بزرگ فرهنگ ما با مفاهیم قرآنی آشنایی داشته اند که در سخن خود یا عین عبارت قرآنی را آورده اند و یا مفهوم آنرا که در اینجا سعدی با اشاره به
آیه 6 سوره کافرون
که می فرماید "
دين شما براى خودتان ، و دين من هم براى خودم
"
همزمان چند مطلب را بیان می کند اول مثل حافظ که می گوید
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
بیان می کند که به قول معروف موسی به دین خود و عیسی به دین خود و مجددا این آیه طلایی و کلیدی قرآن یعنی آیت الکرسی را یاداوری می کند که در دین اجباری نیست (
آیات 255 تا 257 سوره بقره
) برخی غافل از اهمیت این آیه هستند که موجب گسترش اسلام شد و نمی دانند که اگر برعکس این آیه عمل کنند برای دین تبلیغ منفی انجام داده اند
** دیگر اینکه سعدی با اشاره به
عهد الست
و روز ازل که تمامی عارفان به آن پرداخته اند نکته بسیار مهمی را تذکر می دهد
آیه 172 سوره اعراف
خداوند فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟ همه گفتند: بلي
سعدی به اصل ماجرا اشاره دارد ما چگونه تشخیص دادیم که او خدای ماست و آیا او با کلام پرسید و ما با کلام پاسخ دادیم؟!
عارفان بزرگ به این اشاره دارند که چون خداوند نهایت تمام خوبی ها و زیبایی ها و عظمت ها و ... است اگر ما او را ببینیم از آنجا که بی مانند و مثال است او نیاز به معرفی ندارد بلکه ما بلافاصله تشخیص می دهیم که او خدای ماست و ما به محض مشاهده آن همه عظمت و جلال و جبروت بی اختیار خاضعانه به سجود خواهیم افتاد و تاب تحمل ایستادن در برابر آن همه شکوه را نخواهیم داشت و این در عمل معنی همان آیه و اتفاق است
و ما همه با او عهد و پیمان بستیم که ما آدم باشیم و جز او را به خدایی نگیریم. و برای همین مسلمانان در نماز روزی 10 مرتبه می گویند تو خدای مایی و ما تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
حال آنکه در اثر فراموشی
عهد الست
نه تنها خدایان مختلفی مثل سود و ثروت و قدرت و شغل و مقام و موقعیت و ... را می پرستیم بلکه غیر از خدا از دیو دروغ و دسیسه و ... یاری می جوییم و وای بر ما که این کارها را در حضور خدا انجام می دهیم
و سعدی از تمام آن صفات متعالی خداوند که ما در ازل دیدیم آنچه بیشتر در این جهان به چشم می خورد را زیبایی و خوبی دانسته و برای همین نمی گوید روی زیبا و می گوید روی خوب چرا که اگر کسی زیبا باشد ولی خوب نباشد در اصل زیبا نیست و به محض آشکار شدن زشتی درون تاثیر زیبایی ظاهر در نظر ما از بین می رود
و اینجا سعدی خداپرستی و دین را همان زیباپرستی و در اصل خوبی پرستی تعریف می کند که می گوید من پیرو روی خوبم
و عجب اینکه عده ای خام نظربازی رندان و عارفان جهان را با چشم چرانی برخی عوام یکی می کنند که حتی خود سعدی از این موضوع ناراحت بوده که سخن او قابل درک برای همگان نیست و می گوید
توان گفتن این با حقایق شناس ، ولی خرده گیرند اهل قیاس
شبست و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
(متن کامل)
سعدی شیرازی
(2017/07/08-01:00)
اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بیمرادیِ ماست
مرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویش
خلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریم
تفاوتی نکند، چون نظر بهعینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شد
خللپذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردن
که هرچه دوست پسندد بهجای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویش
از آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست
*
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است
(آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد
#
ابیات مرتبط با این شعر
672
670
670
مشاهده متن کامل
سعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)