فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند
زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید
صفحه اصلی
>> Cultural Part - بخش فرهنگي
درباره بخش فرهنگی
بخش فرهنگی
قرآن
حافظ شیرازی
مولانا
سعدی شیرازی
گلچین
نظامی
عطار
عمر خیام
شیخ بهایی
ابوسعید ابوالخیر
بابا طاهر
هاتف اصفهانی
سنایی
شیخ محمود شبستری
فردوسی
رودکی
قلم
امیر خسرو دهلوی
فروغی بسطامی
شمس تبریزی
سید محمد حسین طباطبایی
مجذوب تبریزی
رهی معیری
خواجه عبدالله انصارى
محیی الدین ابن عربی
جامی
ناصرخسرو
صغیر اصفهانی
صفحه
<<
<
347
348
349
350
351
352
353
354
355
356
357
>
>>
چهل قاعده شمس تبریزی یا چهل قانون عشق
اندیشه پاک
چهل قاعده شمس تبریزی یا چهل قانون عشق
چهل قاعده شمس تبریزی یا چهل قانون عشق
چهل قاعده و قانون شمس تبریزی برای اهل معرفت شاید از
قوانین فیزیک
هم مهمتر باشد
زیرا ظاهر اینگونه است که ما در روزی که خود خاطر نداریم از جایی که به آن آگاهی نداریم به دنیای ماده و قوانین فیزیک قدم میگذاریم و بعد از عمری کوتاه یا بلند از دنیای ماده و قوانین حاکم بر آن خارج میشویم و باز بجایی میرویم که به آن آگاهی نداریم
و این واقعیت را بطور خلاصه، دوست و آیینه و صدای شمس ، مولوی بزرگ اینگونه بیان کرده
زکجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟، به کجا می روم؟ آخر ننمائی وطنم
و اگر ما بدانیم از کجا آمده ایم و به کجا میرویم برای ما آشکار میشود که اکنون باید چه کار کنیم، بهر چه آمدیم و چه بایدها و نبایدهایی را باید رعایت کنیم
قوانین شمس برای اهل معرفت که پذیرفته اند از خدا هستند و به خدا باز میگردند یعنی
انالله واناالیه راجعون
(156 سوره بقره) همچون چراغ راهی است که برای اثبات درستیش حداقل یک نمونه بسیار موفق جهانی دارند به نام مولانا
مولانا در نیمه راه زندگی با تسلط به تمام معارفی که آموخته بود شاید تمام این قوانین را میدانست ولی دانستن با فهمیدن و درک کردن یکسان نیست، مثلا وقتی یک معلم قوانین ریاضی یا فیزیک را برای دانش آموزان بیان میکند دانش آموزان قوانین را میدانند ولی تا چندین تمرین و مثال حل نکنند آن قوانین را یاد نمیگیرند و نفهمیده اند
شمس برای مولانا استادی بود که این قاعده ها را با مثالهای عینی و واقعی به او نشان داد و مولانا را در مسیر جاودانگی هدایت کرد و اکنون بعد از چندین قرن در جهان وی جزو شناخته شده ترین اشخاص است
ردپای این قاعده ها در ابیات و بیانات تمام عرفای بزرگ ما از حافظ و سعدی و عطار و ... دیده میشود نه اینکه آنها نیز از شمس آموخته باشند نه بلکه آنها و شمس منبع مشابهی داشته اند و مطالب خود را بیان نموده اند و شمس نیز این حقایق را به نوعی قانونمند کرده برای انتقال به دیگران و در این بخش فرهنگی نمونه های زیادی شاهد این مطلب وجود دارد ولی اگر فرصتی باشد مثالهای دیگری به آن اضافه خواهد شد
چهل قاعده شمس تبریزی یا چهل قانون عشق
(متن کامل)
شمس تبریزی
(2018/11/16-03:30)
اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بیمرادیِ ماست
مرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویش
خلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریم
تفاوتی نکند، چون نظر بهعینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شد
خللپذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردن
که هرچه دوست پسندد بهجای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویش
از آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست
*
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است
(آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد
#
ابیات مرتبط با این شعر
672
670
670
مشاهده متن کامل
سعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)