فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه الهی قمشه ای

قرآن ترجمه الهی قمشه ای

سوره 21

سوره مبارکه الانبياء

صفحه 322
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ (1)
وقت حسابرسى اعمال مردم به آنان نزديک شده است و آنان همچنان در غفلت اند و با دل بستن به دنيا و وانهادن توبه و ايمان ، از آن رويگردانند . (1)
مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ (2)
هيچ وحى جديدى که يادآور خدا باشد ، از جانب پروردگارشان برايشان نمى آيد مگر اين که آن را مى شنوند و به بازى مى پردازند . (2)
لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ ۗ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَٰذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ ۖ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ (3)
و دل هايشان به بيهوده مشغول است و در جلسه اى کاملا سرّى درباره دعوت پيامبر به گفتوگو نشستند ، البته نه همه آنان بلکه ستمکارانشان و گفتند : آيا اين شخص ( محمّد ) جز بشرى مانند شماست ؟ اگر از جانب خدا پيامى به او رسيده بود قطعاً به شما نيز مى رسيد ، پس قرآنش افسونى بيش نيست . اکنون آيا شما با اين که از بصيرت برخورداريد به افسون مى گراييد ؟ (3)
قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (4)
پيامبر به آنان گفت : پروردگارم هر سخنى را ، خواه در آسمان گفته شود و خواه در زمين ، مى داند ، و اوست که به همه گفته ها شنوا و به همه کارها داناست . (4)
بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ (5)
مشرکان قرآن را نخست افسون خواندند ، آن گاه گفتند : نه ، بلکه رؤياهايى آشفته است که محمّد آنها را وحى الهى پنداشته و خود را پيامبر تصوّر کرده است ، بلکه آن را خود بافته و کلام خدا قلمداد کرده است ، بلکه او شاعر است و قرآنش برخاسته از خيالات شاعرانه اوست . اگر به راستى پيامبر است بايد براى ما معجزه اى بياورد همان گونه که پيامبرانِ نخستين همراه با معجزه فرستاده شدند . اگر معجزه اى بياورد ما به او ايمان مى آوريم . (5)
مَا آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ (6)
پيش از اينان نيز مردم هيچ شهر و ديارى که از پيامبرانشان درخواست معجزه کردند ، با مشاهده آن معجزات ايمان نياوردند; ازاين رو ما آنان را هلاک کرديم . اکنون آيا اين مشرکان با ديدن معجزه ايمان مى آورند با اين که مانند پيشينيان تجاوزکارند ؟ پس بدانيد که برآوردن خواسته آنان مايه ايمانشان نخواهد شد بلکه پى آمدش تنها هلاکت آنان است . (6)
وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ ۖ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (7)
و پيش از تو نيز جز مردانى را که به آنان وحى مى کرديم به رسالت نفرستاديم . اگر نمى دانيد از پژوهندگان کتاب هاى آسمانى بپرسيد تا دريابيد که پيامبران از ميان انسان ها برخاسته اند و اگر به همه انسان ها وحى نمى شود براى آن است که وحى موهبتى است که خدا آن را به هر که بخواهد عطا مى کند . (7)
وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ (8)
ما از پيامبرانمان ويژگى هاى بشرى را سلب نکرده و آنان را کالبدهايى که غذا نخورند قرار نداده ايم و در دنيا جاودانه هم نبوده اند . (8)
ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ (9)
ما آنان را فرستاديم و وعده اى را که به آنان داده بوديم تحقق بخشيديم ، پس آنان و هر که را خواستيم نجات داديم و تجاوزگران را نابود ساختيم . (9)
لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (10)
به راستى ، ما کتابى به سوى شما فرو فرستاديم که در آن ارجمندترين معارف و پايدارترين احکام براى شما يادآورى شده است . آيا درنمى يابيد ؟ (10)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 322صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی