فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه الهی قمشه ای

قرآن ترجمه الهی قمشه ای

سوره 24

سوره مبارکه النور

صفحه 355
رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ (37)
مردانى در آن خانه ها تسبيح خدا مى گويند که نه هيچ تجارت و نه هيچ خريد و فروشى آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات بازمى دارد . آنان از روزى مى هراسند که دل ها و ديده هاى همگان ( مؤمنان و کافران ) در آن دگرگون مى شود . ( دل ها و ديدگان مؤمنان به نور خدا بينا مى شود و کرامت هاى الهى را مى نگرند ، و دل ها و ديدگان کافران کور مى گردد و چيزى جز رنج نمى بينند ) . (37)
لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ (38)
آرى ، مؤمنان به کارهاى شايسته مى پردازند تا خدا هنگام دادن پاداش به آنان ، تمام اعمالشان را هرچند کاستى هايى داشته باشد ، بهترين عمل به شمار آورد و همه را بر پايه آن سزا دهد و از فضل خود نيز بر پاداششان بيفزايد ، و خداوند به هر کس بخواهد ، بى حساب; بدون آن که از اعمال او عوضى بخواهد ، روزى و پاداش افزون خواهد داد . (38)
وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ ۗ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ (39)
اين است وصف مؤمنان ، اما کسانى که کفر ورزيده اند ، اعمالشان همچون سرابى است در زمينى هموار که تشنه آن را آب مى پندارد و به سراغ آن مى رود ، ولى هنگامى که به آن مى رسد آن را چيزى نمى يابد . آرى ، کافران به گمان رستگارى بت مى پرستند ، اما وقتى مرگ يکى از آنان فرا رسيد و به صحنه قيامت درآمد ، آن جاست که اعمال خود را بى ثمر مى بيند و خدا را نزد خويش حاضر مى يابد و خدا هم حساب او را بررسى مى کند و سزايش را به تمام و کمال به او مى دهد ، و خداوند اعمال بندگان را به سرعت رسيدگى مى کند . (39)
أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ۚ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا ۗ وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ (40)
يا اعمالشان همچون تاريکى هايى است در دريايى موّاج که هماره آن دريا را موجى مى پوشاند و بر فراز آن موجى ديگر است ، و بالاى آن ابرهايى است که جلو نورهاى آسمانى را مى گيرد . اينها تاريکى هايى است متراکم که بعضى بر روى بعضى قرار گرفته است ، و کسى که در اين درياست ، وقتى دست خود را بيرون مى آورد ، نزديک است که آن را از شدت تاريکى نبيند . اعمال کافران نيز حجاب هايى متراکم اند که مانع از آنند که نور ايمان و معرفت بر دل هايشان بتابد و آنان را به راه نجات رهنمون شود . آرى ، کسى که خدا نورى براى او قرار نداده است هيچ نورى نخواهد داشت . (40)
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ ۖ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ (41)
آيا ندانسته اى که هر که در آسمان ها و زمين است و پرندگانِ گشوده بال ، خدا را با هستىِ خويش تسبيح مى گويند و وجود نيازمندشان بى نيازى او را اعلام مى کند ؟ اين حقيقتى است بس روشن و آشکار . همه موجودات راه عرضه نياز خود را به درگاه خدا مى دانند و از تسبيح گفتن خود آگاهند ، و خدا به آنچه مى کنند داناست . (41)
وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (42)
فرمانروايىِ آسمان ها و زمين تنها از آنِ خداست و بازگشت همه امور نيز به سوى خداست . (42)
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَالٍ فِيهَا مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشَاءُ ۖ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ (43)
آيا نديده اى که خدا ابرهايى پراکنده را روانه مى کند ، آن گاه ميان آنها پيوند مى دهد ، سپس آنها را متراکم مى سازد ، پس قطره هاى باران را مى بينى که از لابه لاى ابرها بيرون مى آيد ؟ و آيا نديده اى که خدا از آسمان ، از تگرگ هاى متراکم موجود در آن که همچون کوه هاست فرو مى فرستد و هر که را بخواهد با آن هدف قرار مى دهد تا به مال و جان او آسيب برساند ، و از هر که بخواهد آن را باز مى دارد ؟ نزديک است روشنى برقش ديده ها را از بين ببرد . (43)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 355صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی