فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه الهی قمشه ای

قرآن ترجمه الهی قمشه ای

سوره 27

سوره مبارکه النمل

صفحه 381
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ (45)
و همانا به سوى قوم ثمود برادرشان صالح را به رسالت فرستاديم با اين پيام که خدا را بپرستيد و از پرستش غير او دست بداريد . ولى آنان بى آن که انتظار رود دو گروه شدند; گروهى مؤمن و گروهى کافر که با يکديگر به جدال و ستيزه مى پرداختند . (45)
قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ ۖ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (46)
کافرانِ قومش پس از آن که آن ناقه را که معجزه صالح بود کشتند ، به تمسخر سراغ عذاب موعود را مى گرفتند . صالح به آنان گفت : اى قوم من ، چرا پيش از آن که در سايه ايمان و کردار شايسته ، خوبى را براى خود بخواهيد ، شتاب در بدى و عذاب را مى طلبيد ؟ چرا از شرک توبه نمى کنيد و از خدا نمى خواهيد که شما را بيامرزد ، شايد مورد رحمت او قرار گيريد و عذاب را از شما بگرداند ؟ (46)
قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ ۚ قَالَ طَائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ ۖ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ (47)
گفتند : از آن زمان که سخن از توحيد گفته اى و عدّه اى به تو گرويده اند ، ما دچار رنج هاى فراوان شده ايم; ازاين رو ما به تو و کسانى که با تو هستند و ايمان آورده اند ، فال بد مى زنيم . صالح گفت : بلا و محنت شما نزد خداست; اوست که به مقتضاى اعمالتان آن را براى شما مقرّر کرده است و من در آن نقشى ندارم ، بلکه شما مردمى هستيد که مورد آزمايش قرار گرفته ايد و اين بلاها و رنج ها وسيله آزمون شماست . (47)
وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ (48)
و در آن شهر ، نُه گروه ] از سران طوايف [ بودند که در زمين به فساد و تبهکارى مى پرداختند و در صدد اصلاح امور نبودند . (48)
قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ (49)
آنان همقسم شده به خدا سوگند ياد کردند و گفتند : حتماً به او و خانواده اش شبيخون مى زنيم و آنان را مى کُشيم ، سپس به ولىّ او خواهيم گفت : ما شاهد کشتار او و خانواده اش نبوده ايم و تأکيد مى کنيم که ما راست مى گوييم . (49)
وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (50)
آنان نيرنگ به کار بردند و ما هم به سزاى نيرنگشان با آنان مکر کرديم ، در حالى که از مکر ما بى خبر بودند . (50)
فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ (51)
پس بنگر که فرجام نيرنگشان چگونه بود; ما آنان ] = سران طوايف [ و قومشان را به تمامى نابود کرديم . (51)
فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (52)
و اينها خانه هاى آنهاست که به سبب آن که ستم کردند از سکنه خالى شده است . به راستى در داستان صالح و قوم او براى مردمى که اهل دانشند آيتى است ] بر يکتايى خدا و حقّانيت رسالت پيامبران [ . (52)
وَأَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ (53)
آرى ، کافران را هلاک کرديم و کسانى را که ايمان آورده و تقوا پيشه کرده بودند ، نجات بخشيديم . (53)
وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ (54)
و لوط را ياد کن ، آن گاه که به قومش گفت : آيا به آن کار زشت مى پردازيد در حالى که يکديگر را نظاره مى کنيد ؟ (54)
أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ ۚ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (55)
آيا شما از روى شهوت به جاى زنان به سراغ مردان مى رويد ؟ شما سزاوار ملامتيد بلکه ملامت و سرزنشِ شما بى فايده است; زيرا شما مردمى هستيد که نادانى مى کنيد . (55)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 381صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی