فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه راهنما

قرآن ترجمه راهنما

سوره 20

سوره مبارکه طه

صفحه 318
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَٰذَا إِلَٰهُكُمْ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ (88)
پس براي آنان مجسمه گوساله اي که صداي گاو داشت بيرون آورد، آن گاه [او و پيروانش] گفتند: اين معبود شما و معبود موسي است که [موسي آن را] فراموش کرد [به اين خاطر براي طلب معبود به طور رفت.] (88)
أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا (89)
پس آيا درک نمي کنند [و نمي فهمند] که [گوساله، هنگامي که آن را مي خوانند] پاسخي به آنان نمي دهد و مالک و صاحب اختيار هيچ سود و زياني براي آنان نيست؟! (89)
وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ ۖ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَٰنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي (90)
و به راستي هارون پيش از اين به آنان گفته بود: اي قوم من! شما به وسيله اين گوساله مورد امتحان قرار گرفته ايد، و بي ترديد پروردگارتان [خداي] رحمان است، بنابراين از من [که پيامبر او هستم] پيروي کنيد و فرمانم را اطاعت نماييد. (90)
قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّىٰ يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَىٰ (91)
گفتند: ما همواره بر پرستيدن گوساله باقي مي مانيم تا موسي به سوي ما باز گردد. (91)
قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا (92)
[هنگامي که موسي بازگشت، به هارون] گفت: اي هارون! وقتي ديدي آنان گمراه شدند چه چيز تو را مانع شد، (92)
أَلَّا تَتَّبِعَنِ ۖ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي (93)
از اينکه مرا [در برخورد شديد با گمراهان] پيروي کني؟ آيا از فرمان من سرپيچي کردي؟ (93)
قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي ۖ إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي (94)
گفت: اي پسر مادرم! نه ريش مرا بگير و نه سرم را، من ترسيدم که بگويي: ميان بني اسرائيل تفرقه و جدايي انداختي و سفارش مرا [در حفظ وحدت بني اسرائيل] رعايت نکردي. (94)
قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ (95)
[موسي] گفت: اي سامري! سبب کار [بسيار خطرناک] تو چه بود؟ (95)
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي (96)
گفت: من به حقايق و اسراري آگاه شدم که آنان آگاه نشدند، پس اندکي از دانش و اسرار رسول را گرفتم و [بر اثر هواپرستي] آن را دور انداختم [و به گوساله سازي پرداختم]؛ و اين گونه نفس من [آن کار بسيار خطرناک را براي گمراه کردن بني اسرائيل] در نظرم آراست. (96)
قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ ۖ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ إِلَٰهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا ۖ لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا (97)
[موسي] گفت: پس [از ميان مردم] برو، يقيناً کيفر تو [به خاطر دور انداختن آثار رسالت و ساختن گوساله] در زندگي اين است که [دچار بيماري مُسري ويژه اي شوي تا هر کس نزديکت آيد بگويي:] به من دست نزنيد؛ و تو را وعده گاهي [از عذاب بسيار سخت قيامت] است که هرگز نسبت به تو از آن تخلف نخواهد شد، و [اکنون] به معبودت که همواره ملازمش بودي نگاه کن که حتماً آن را در آتش بسوزانيم، سپس سوخته اش را در دريا مي پاشيم. (97)
إِنَّمَا إِلَٰهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا (98)
معبود شما فقط خداي يکتاست که جز او معبودي نيست، دانش او همه چيز را فرا گرفته است. (98)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 318صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی