سوره 79 | سوره مبارکه النازعات | صفحه 584 |
|
إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى (16) |
هنگامي که پروردگارش او را در وادي مقدس طوي ندا داد (16) |
اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ (17) |
که به سوي فرعون برو؛ زيرا که طغيان کرده است. (17) |
فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلَىٰ أَنْ تَزَكَّىٰ (18) |
پس به او بگو: مي خواهي [از آلودگي شرک و طغيان] پاک و پاکيزه شوي؟ (18) |
وَأَهْدِيَكَ إِلَىٰ رَبِّكَ فَتَخْشَىٰ (19) |
من تو را به سوي پروردگارت راهنمايي مي کنم تا از او بترسي [و از طغيان دست برداري.] (19) |
فَأَرَاهُ الْآيَةَ الْكُبْرَىٰ (20) |
پس آن معجزه بزرگ تر را به او نشان داد. (20) |
فَكَذَّبَ وَعَصَىٰ (21) |
ولي [او آن را] تکذيب کرد و سرپيچي نمود. (21) |
ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعَىٰ (22) |
سپس [به حق] پشت کرد [و براي نابودي موسي] به تلاش برخاست! (22) |
فَحَشَرَ فَنَادَىٰ (23) |
پس [قومش را] گرد آورد، و ندا داد (23) |
فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ (24) |
و گفت: من پروردگار بزرگ تر شما هستم. (24) |
فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الْآخِرَةِ وَالْأُولَىٰ (25) |
پس خدا هم [به کيفر اين ادعاي نابجا] او را به عذاب آخرت و دنيا دچار ساخت. (25) |
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشَىٰ (26) |
بي ترديد در اين سرگذشت براي کسي که [از عذاب خدا] بترسد عبرتي است. (26) |
أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ ۚ بَنَاهَا (27) |
آيا آفريدن شما [پس از مرگ] دشوارتر است يا آسمان که او آن را بنا کرد؟ (27) |
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا (28) |
سقفش را برافراشت، پس آن را درست و نيکو قرار داد، (28) |
وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا (29) |
و شبش را تاريکو روزش را روشن ساخت، (29) |
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا (30) |
و زمين را پس از آن گسترانيد، (30) |
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا (31) |
و از آن آبو چراگاهش را بيرون آورد، (31) |
وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا (32) |
و کوه ها را محکم و استوار نمود (32) |
مَتَاعًا لَكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ (33) |
تا مايه بهرهوري شما و دام هايتان باشد. (33) |
فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَىٰ (34) |
پس زماني که آن حادثه بزرگ تر [و غير قابل دفع] در رسد، (34) |
يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعَىٰ (35) |
در آن روز انسان آنچه تلاش و کوشش کرده به ياد آورد (35) |
وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرَىٰ (36) |
و دوزخ رابراي هر بيننده اي آشکار سازند، (36) |
فَأَمَّا مَنْ طَغَىٰ (37) |
و اما کسي که طغيان و سرکشي کرده (37) |
وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (38) |
و زندگي دنيا را [بر زندگي ابد و جاويد آخرت] ترجيح داده، (38) |
فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَىٰ (39) |
پس بي ترديد جايگاهش دوزخ است؛ (39) |
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ (40) |
و اما کسي که از مقام و منزلت پروردگارش ترسيده و نفس را از هوا و هوس بازداشته است؛ (40) |
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ (41) |
پس بي ترديد جايگاهش بهشت است. (41) |
يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا (42) |
همواره ازتو درباره قيامت مي پرسند که در چه زماني واقع مي شود؟ (42) |
فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْرَاهَا (43) |
تو از بسيار ياد کردنش [و سخن گفتن درباره آن] چه به دست مي آوري؟ (43) |
إِلَىٰ رَبِّكَ مُنْتَهَاهَا (44) |
نهايتش به سوي پروردگار توست [کيفيت برپا شدن و زمان وقوع و اوصافش را کسي جز خدا نمي داند.] (44) |
إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشَاهَا (45) |
وظيفه تو فقط بيم دادن کساني است که همواره از آن مي ترسند. (45) |
كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا (46) |
گويي آنان روزي که قيامت را مي بينند چنين مي پندارند که در برزخ جز شامگاهي يا صبح گاه آن درنگ نکرده اند! (46) |
|
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده) |