فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه فولادوند

قرآن ترجمه فولادوند

سوره 38

سوره مبارکه ص

صفحه 453
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
ص ۚ وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ (1)
ص (رمز خدا و رسول است يا اشاره است به صمد و صانع و صادق از اسماء الهي يا به صفيّ و مصطفي که القاب پيغمبر است) قسم به قرآن صاحب مقام ذکر (و عزّت و شرافت و پند آموز عالميان). (1)
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (2)
(که محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم رسول حق و قرآن بزرگ معجز اوست) بلکه کافران (که منکر اويند) در مقام غرور و سرکشي و عداوت حق هستند. (2)
كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (3)
ما پيش از اينها طوايف بسياري را به هلاکت رسانيديم و آن هنگام فريادها کردند و هيچ راه نجاتي بر آنها نبود. (3)
وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ ۖ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَٰذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ (4)
و (مشرکان مکّه) تعجب کردند که رسولي از همان نژاد عرب براي تذکر و پند آنان آمد، و آن کافران گفتند: او ساحري دروغگوست. (4)
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَٰهًا وَاحِدًا ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ (5)
آيا او چندين خداي ما را منحصر به يک خدا کرده (و به معبود يگانه دعوت مي‌کند)؟ اين بسيار تعجب آور و حيرت انگيز است. (5)
وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَىٰ آلِهَتِكُمْ ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ (6)
و گروهي از سران قوم به راه افتاده (و چنين رأي دادند) که بايد طريقه خود را ادامه دهيد و در پرستش خدايان خود ثابت قدم باشيد، اين کاري است که مراد همه است (يا اين قيام پيغمبر بر محو و نابود ساختن بتان از پيشامدهاي بد روزگار است که بايد با آن مقاومت کنيم). (6)
مَا سَمِعْنَا بِهَٰذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَٰذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ (7)
اين را (که دعوي محمّد است در توحيد و يگانگي خدا) در آخرين ملّت (هم که ملّت و آيين مسيح است) نشنيده‌ايم (زيرا ملّت عيسي نيز به سه خدا و اقانيم سه گانه معتقد است)، اين جز بافندگي و دروغ چيز ديگري نيست. (7)
أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا ۚ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي ۖ بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ (8)
آيا ميان همه ما (بزرگان عرب) قرآن (مخصوصا) بر او فرود آمد؟ (در صورتي که او هيچ امتيازي بر ما نداشت!) بلکه اين کافران از (وحي) قرآن من در شک و ريبند، بلکه هنوز عذاب (قهر) مرا نچشيده‌اند (که دست از کفر بر نمي‌دارند). (8)
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ (9)
آيا گنجهاي رحمت خداي تو که در کمال اقتدار و بخشندگي است نزد اين مردم است (تا مقام رسالت را به هر که خداهند بخشند). (9)
أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ (10)
يا مگر سلطنت آسمانها و زمين و هر چه بين آنهاست با اين کافران است؟ پس (اگر چنين است) به هر سبب (که مي‌توانند بر آسمانها) بالا روند (تا وحي را بر هر که خواهند فرود آرند). (10)
جُنْدٌ مَا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ (11)
اين نالايق سپاه کفر (بدخواه اسلام) از احزاب مغلوب و نابود شدني در آنجاست. [يعني در بدر. و اين از اخبار غيبي قرآن کريم است. (م). (11)
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ (12)
پيش از اين مشرکان هم قوم نوح و طايفه عاد (قوم هود) و فرعون (و فرعونيان) صاحب قدرت نيز تکذيب (پيغمبران خدا) کردند. (12)
وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ ۚ أُولَٰئِكَ الْأَحْزَابُ (13)
و طايفه ثمود (امت صالح) و قوم لوط و اصحاب ايکه (امت شعيب) اين اقوام هم احزاب و لشکرهاي بسيار (بر عليه انبياء) بودند (و همه هلاک شدند). (13)
إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ (14)
و آنان به جز تکذيب انبيا فکري و عملي نداشتند، بدين جهت عقاب من بر آنها حتم و واجب گرديد. (14)
وَمَا يَنْظُرُ هَٰؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَا لَهَا مِنْ فَوَاقٍ (15)
و اين مردم جز يک صيحه (آسماني که بر هلاکشان ندا کند) انتظاري ندارند و ديگر آن را باز گشتي نيست (ديگر ابدا به دنيا باز نمي‌گردند). (15)
وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ (16)
و کافران (به تمسخر) گفتند: اي خدا، حساب نامه اعمال ما را تعجيل کن و پيش از روز حساب انداز. (16)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 453صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی