سوره 74 | سوره مبارکه المدثر | صفحه 576 |
|
إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ (18) |
او (براي مبارزه با قرآن) انديشه کرد و مطلب را آماده ساخت! (18) |
فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ (19) |
مرگ بر او باد! چگونه (براي مبارزه با حق) مطلب را آماده کرد! (19) |
ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ (20) |
باز هم مرگ بر او، چگونه مطلب (و نقشه شيطاني خود را) آماده نمود! (20) |
ثُمَّ نَظَرَ (21) |
سپس نگاهي افکند، (21) |
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ (22) |
بعد چهره درهم کشيد و عجولانه دست به کار شد، (22) |
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ (23) |
سپس پشت (به حق) کرد و تکبر ورزيد، (23) |
فَقَالَ إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ (24) |
و سرانجام گفت: (اين (قرآن) چيزي جز افسون و سحري همچون سحرهاي پيشينيان نيست! (24) |
إِنْ هَٰذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ (25) |
اين فقط سخن انسان است (نه گفتار خدا)!) (25) |
سَأُصْلِيهِ سَقَرَ (26) |
(اما) بزودي او را وارد سقر [= دوزخ] ميکنم! (26) |
وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ (27) |
و تو نميداني (سقر) چيست! (27) |
لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ (28) |
(آتشي است که) نه چيزي را باقي ميگذارد و نه چيزي را رها ميسازد! (28) |
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ (29) |
پوست تن را بکلي دگرگون ميکند! (29) |
عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ (30) |
نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده اند! (30) |
وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً ۙ وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا ۙ وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ ۙ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلًا ۚ كَذَٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ ۚ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَىٰ لِلْبَشَرِ (31) |
ماموران دوزخ را فقط فرشتگان (عذاب) قرار داديم، و تعداد آنها را جز براي آزمايش کافران معين نکرديم تا اهل کتاب [= يهود و نصاري] يقين پيدا کنند و بر ايمان مومنان بيفزايد، و اهل کتاب و مومنان (در حقانيت اين کتاب آسماني) ترديد به خود راه ندهند، و بيماردلان و کافران بگويند: (خدا از اين توصيف چه منظوري دارد؟!) (آري) اين گونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه ميسازد و هر کس را بخواهد هدايت ميکند! و لشکريان پروردگارت را جز او کسي نميداند، و اين جز هشدار و تذکري براي انسانها نيست! (31) |
كَلَّا وَالْقَمَرِ (32) |
اينچنين نيست که آنها تصور ميکنند سوگند به ماه، (32) |
وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ (33) |
و به شب، هنگامي که (دامن برچيند و) پشت کند، (33) |
وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ (34) |
و به صبح هنگامي که چهره بگشايد، (34) |
إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ (35) |
که آن (حوادث هولناک قيامت) از مسائل مهم است! (35) |
نَذِيرًا لِلْبَشَرِ (36) |
هشدار و انذاري است براي همه انسانها، (36) |
لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ (37) |
براي کساني از شما که ميخواهند پيش افتند يا عقب بمانند [= بسوي هدايت و نيکي پيش روند يا نروند]! (37) |
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ (38) |
(آري) هر کس در گرو اعمال خويش است، (38) |
إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ (39) |
مگر (اصحاب يمين) (که نامه اعمالشان را به نشانه ايمان و تقوايشان به دست راستشان ميدهند)! (39) |
فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ (40) |
آنها در باغهاي بهشتند، و سوال ميکنند. (40) |
عَنِ الْمُجْرِمِينَ (41) |
از مجرمان: (41) |
مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (42) |
چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!) (42) |
قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (43) |
ميگويند: (ما از نمازگزاران نبوديم، (43) |
وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ (44) |
و اطعام مستمند نميکرديم، (44) |
وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ (45) |
و پيوسته با اهل باطل همنشين و همصدا بوديم، (45) |
وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (46) |
و همواره روز جزا را انکار ميکرديم، (46) |
حَتَّىٰ أَتَانَا الْيَقِينُ (47) |
تا زماني که مرگ ما فرا رسيد!) (47) |
|
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده) |