فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه الهی قمشه ای

قرآن ترجمه الهی قمشه ای

سوره 36

سوره مبارکه يس

صفحه 445
أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ (71)
آيا انسان ها براى پى بردن به يکتايى خدا و ربوبيت او در جهان هستى نينديشيده و ندانسته اند که ما دام هايى را که دست هايمان آنها را ساخته و در خلقتشان شريکى نداشته ايم براى آنان آفريده و در اختيارشان نهاده ايم و اينک آنان مالک آنها هستند ؟ ! (71)
وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ (72)
و دام ها را مسخّر آنان کرديم ، پس از آنهاست وسيله سوارى آنان و از گوشت آنها مى خورند . (72)
وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ ۖ أَفَلَا يَشْكُرُونَ (73)
و براى آنان در آن دام ها سودها و نوشيدنى هاست; پس چرا به سپاسِ اين نعمت ها خدا را پرستش نمى کنند ؟ (73)
وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ (74)
دلايل توحيد آشکار است ، ولى مشرکان به جاى خدا معبودانى چون بتان ، شياطين و سران ستمگر را به خداوندگارى برگزيده و به پرستش آنها پرداخته اند ، به اين اميد که از سوى آنها يارى شوند . (74)
لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ (75)
آنها نمى توانند پرستشگران خود را يارى کنند و مشرکان سپاه معبودان خود و دنباله رو آنهايند و در قيامت همراه معبودانشان براى کيفر احضار خواهند شد . (75)
فَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ ۘ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ (76)
با روشن شدن اين حقيقت که مشرکان دل به يارى ناتوانان بسته اند و در قيامت کيفر خواهند ديد ، نبايد گفتار کفرآلودشان تو را غمگين کند . آنان نمى توانند بر ما غلبه کنند ، زيرا ما آنچه را که از گفته ها پنهان مى دارند و آنچه را آشکار مى سازند مى دانيم . (76)
أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ (77)
آيا انسان به روشنى ندانسته است که ما او را از نطفه اى ناچيز آفريديم پس ناگهان او ستيزه گرى شده است که آشکارا با ما به کشمکش مى پردازد ؟ ! (77)
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ ۖ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ (78)
او از آن روى که آفرينش خود را فراموش کرده بود ، استخوان هاى پوسيده را براى ما مَثَل آورد ، تا ناممکن بودن رستاخيز را به اثبات رساند . گفت : چه کسى اين استخوان ها را در حالى که پوسيده اند ، حياتى دوباره خواهد بخشيد ؟ ! (78)
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ (79)
اى پيامبر ، در پاسخ او بگو : همان توانمندى که نخستين بار آن استخوان ها را پديد آورد ، آنها را زنده مى کند . او به هر آفريده اى بسى داناست . ويژگى هاى همه خلايق را چه پيش از مرگشان و چه پس از مرگشان مى داند ، پس زنده کردن مردگان براى او سهل است . (79)
الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ (80)
همان توانمندى که براى شما از درخت سبز ( مَرْخ و عَفار ) که تروتازه است آتشى پديدار کرد که شما بى درنگ از آن ، آتش مى افروزيد . (80)
أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَىٰ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ ۚ بَلَىٰ وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ (81)
آيا آن کسى که آسمان ها و زمين را آفريده است توانا نيست که با آفرينش دوباره انسان ها همانندشان را بيافريند ؟ ! چرا ، تواناست و اوست آفريننده اى که همواره مى آفريند و به همه خلايق داناست . (81)
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (82)
وقتى ايجاد چيزى را بخواهد ، کارش جز اين نيست که به آن مى گويد : باش . پس آن موجود مى شود . (82)
فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (83)
پس ، از ناتوانى منزّه بدان آن کسى را که هستى هر چيزى به دست اوست و همگان به سوى او بازگردانده مى شويد . (83)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 445صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی