فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند
زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید
صفحه اصلی
>> Cultural Part - بخش فرهنگي
درباره بخش فرهنگی
بخش فرهنگی
قرآن
حافظ شیرازی
مولانا
سعدی شیرازی
گلچین
نظامی
عطار
عمر خیام
شیخ بهایی
ابوسعید ابوالخیر
بابا طاهر
هاتف اصفهانی
سنایی
شیخ محمود شبستری
فردوسی
رودکی
قلم
امیر خسرو دهلوی
فروغی بسطامی
شمس تبریزی
سید محمد حسین طباطبایی
مجذوب تبریزی
رهی معیری
خواجه عبدالله انصارى
محیی الدین ابن عربی
جامی
ناصرخسرو
صغیر اصفهانی
صفحه
<<
<
340
341
342
343
344
345
346
347
348
349
350
>
>>
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
اندیشه پاک
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامهٔ کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
*
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
آسمان کشتی ارباب هنر میشکند
تکیه آن به که بر این بحرِ معلق نکنیم
**
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم #
حافظ! ار خصم خطا گفت نگیریم بر او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم
##
* به جز رندان حقیقی بارگاه الهی نمیتوانند حقیقت پنهان در پشت این ابیات را ببینند چراکه نه آن حقیقت در حد بیان محدود میشود و حتی اگر هم شود، مدعیان قادر به درک آن نیستند، چرا که خداوند در قرآن در آیه 7 سوره بقره میفرماید:
خدا بر دل ها و گوش هايشان مُهر نهاده است
شاید کسی بگوید چرا خدا باید مهر بر دلی نهد، پاسخ این است که اعمال
بد و بدون انصاف و ناحق
او همان مهری است که بر دلش نهاده شده و خود اینچنین کرده کافیست از اینها دست بردارد تا
نور الهی
بر دل او بتابد چراکه آن نور همچون خورشید همواره در حال تابیدن است و این ماییم که در سایه ناحق اعمال خود قرار میگیریم و از او بی بهره می شویم
خداوند خود زنده جاوید است و به برخی اجازه میدهد تا از سر وظیفه حقایق را بیان کنند تا به گوش اهلش برساند نه آنکه هر کور دلی آنرا درک کند چراکه برای درک باید طی طریق کنیم و سزاوار شویم
حافظ حقیقی قرآن
هم حتما این را میدانسته که از سر وظیفه اسرار و حقایق را بیان کرده ولی ضمنا در پرده نیز نهان نموده
بیت اول از این شعر جاودانه بیان معنی
انسان و انصاف
است که اگر آدم از ذات پاک خود دور نشده باشد به
نا حق
تمایل ندارد چه در گفته و چه در عمل و حتی اگر در اثر جهل از او خطایی سر بزند، جایی که جهلش برود و بفهمد حق با او نیست
بلافاصله
به حق سجده میکند و
حقیقت
را می پذیرد و حتی علیه خود شهادت میدهد و اقدام میکند، بجای جنگ با حق و اصرار بر نظر باطل خود بجای پذیرش حق
و معنای
شرافت انسانی
در این بیان میشود که برای خوب و حق جلوه دادن خود دیگری را رسوا و بد و ناحق نباید کرد
که این ظلم به حق است و
ظالمان
اینگونه عمل میکنند و این رفتار شیطانی است که شیطان حق را دید و بر دستور حق سجده نکرد و از آن بدتر برای درست جلوه دادن خود تقصیر را بر گردن خداوند که ذات حق است انداخت و این ظلم اکبر است
این شعر نکات عظیم دیگری دارد که پرداختن به آن چنانچه شایسته است امکانپذیر نیست و فقط بهتر است تاکید بر
کلیدواژه
این شعر یعنی
سر فرود آوردن در برابر حق
شود که راه رسیدن به معنی این شعر است
و تاکید بر این موضوع که هر روز و هر لحظه در طول زندگی ما در برابر آزمون گفته شده در بیت نخست قرار خواهیم گرفت و این شعر بی معنی و از سر هوس گفته نشده و راهنمای زندگی ماست که اگر
عاشق خدا و خوبی و حق و حقیقت
هستیم باید به
حقیقت و حق و خوبی
سجده کنیم تا با خدا خو بگیریم تا به او نزدیکتر شویم و او را بهتر بشناسیم
و اصلا مشکل کنونی نه تنها جامعه ما بلکه جامعه جهانی و تمام بدی ها همین
میل به ناحق
است که اول در گفتار و بعد در رفتار فرد و جامعه ظهور میکند و انسان را تا مرز تباهی میبرد مگر هر زمان به لطفا خدا متوجه حقیقت شدیم همچون حُر، آزاده باشیم و برای یاری خدا و حق (بر طبق قرآن) حتی
علیه خود شهادت دهیم
و قیام کنیم و این کار بزرگان است
نماز و عبادت حقیقی همین سجده به حق است وگرنه شیطان نیز قرنها عبادت میکرد و تمرین به حق سجده نمودن ولی در وقت لزوم سرپیچی کرد و رانده شد و البته انجام این آسان نیست چراکه
"
عشق خدا آسان بدست نمی آید
"
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه ، چون ندیدند
حقیقت
ره افسانه زدند
(حافظ)
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
(متن کامل)
حافظ شیرازی
(2018/08/15-03:30)
اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بیمرادیِ ماست
مرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویش
خلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریم
تفاوتی نکند، چون نظر بهعینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شد
خللپذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردن
که هرچه دوست پسندد بهجای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویش
از آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست
*
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است
(آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد
#
ابیات مرتبط با این شعر
672
670
670
مشاهده متن کامل
سعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)