فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> سعدی شیرازی - صفحه 48


شبی یاد دارم که چشمم نخفت


سعدی شیرازی - صفحه 48
شبی یاد دارم که چشمم نخفت شنیدم که پروانه با شمع گفت
که من عاشقم گر بسوزم رواست تو را گریه و سوز باری چراست؟
بگفت ای هوادار مسکین من برفت انگبین یار شیرین من
چو شیرینی از من بدر می‌رود چو فرهادم آتش به سر می‌رود
همی گفت و هر لحظه سیلاب درد فرو می‌دویدش به رخسار زرد
که ای مدعی، عشق کار تو نیست که نه صبر داری نه یارای ایست *
تو بگریزی از پیش یک شعله خام من استاده‌ام تا بسوزم تمام **
تو را آتش عشق اگر پر بسوخت مرا بین که از پای تا سر بسوخت
همه شب در این گفت و گو بود شمع به دیدار او وقت اصحاب، جمع
نرفته ز شب همچنان بهره‌ای که ناگه بکشتش پری چهره‌ای
همی گفت و می‌رفت دودش به سر همین بود پایان عشق، ای پسر
ره این است اگر خواهی آموختن به کشتن فرج یابی از سوختن ***
مکن گریه بر گور مقتول دوست قل الحمدلله که مقبول اوست
اگر عاشقی سر مشوی از مرض چو سعدی فرو شوی دست از غرض #
فدایی ندارد ز مقصود چنگ وگر بر سرش تیر بارند و سنگ
به دریا مرو گفتمت زینهار وگر می‌روی تن به طوفان سپار ##
* سعدی بارها از زبان شمع و پروانه و گل و بلبل سخن گفته و هربار برای پندی بویژه درباره عشق از آنها استفاده کرده و اینبار می فرماید
"شبی که خوابم نمی رفت گفتگوی شمع و پروانه را شنیدم که پروانه (اینبار نماد عاشق مدعی) به شمع (اینجا هم نماد معشوق و هم عاشق حقیقی) گفت من چون عاشق تو هستم اگر بسوزم، رواست تو برای چه با گریه می سوزی؟!
** شمع گفت بر خلاف تو که ادعای عشق مرا داری ولی تن به آتش عشق من نمی دهی و هیچ صبر و استقامت در عشق نداری، من چون فرهاد عاشق حقیقی هستم و ایستادم تا در شعله عشق تا انتها بسوزم
*** و پس از سوختن به پروانه آموزش عاشقی می دهد و می گوید از سوختن در عشق راه رهایی و وصال را خواهی یافت"
# در انتها سعدی از قالب داستان خارج می شود و مستقیم پند می دهد که اگر عاشقی سر مشوی از مرض یعنی در راه عشق از بلا پرهیز مکن در عوض مثل سعدی فرو شوی دست از غرض یعنی نیت پاک و خالص کن و از غرض ورزی پرهیز کن که به قول مولانا
غرض ها تیره دارد دوستی را
که این نکته بسیار مهمی است چرا که غرض مثل زهر هر عمل حتی خوبی را فاسد و مضر می کند و مثلا ممکن است دوستی یا هر فردی در ظاهر کار خوبی انجام دهد و دوستش و یا دیگران را به کار خوبی نصیحت کند و یا حتی بخواهد او را به بهشت بفرستد و خوشبختی را نشان دوستش و دیگران دهد ولی در باطن غرض دیگری بجز خیرخواهی و برای خدا داشته باشد، در این حالت نه تنها نصیحت او سودمند نخواهد بود بلکه حتی به دوستش و دیگران صدمه هم می زند.
خداوند در قرآن هم به پاک و خالص کردن نیت از غرض بسیار امر می کند و میگوید غرض و نیت باید "وَجهِ اللّهِ" یا به سوی خدا باشد (مثلا آیه 9 سوره انسان) وگرنه پذیرفته نیست و به ثمر نخواهد رسید چراکه شاید ما دیگران و حتی خودمان هم با ریاکاری فریب دهیم ولی خداوندی که از دلها آگاه است را نمی شود فریب داد و در نهایت غرض ما فاش خواهد شد و با رسوایی ما آن عمل ظاهرا خوب ما نیز نابود می شود برای همین خداوند می فرماید از ریاکاری پرهیز کنیم که هم به خود صدمه می زنیم و هم به دین خدا و دیگران.
## و سرانجام مثل حافظ که می گوید
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا ، سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
به پروانه صفتان این داستان و مدعیان عاشقی می گوید هوشیار باشید و به دریای طوفانی عشق نیایید وگر می آیید چون شمع باشید و تن به طوفان آن بسپارید و از بلا نپرهیزید
سعدی شیرازی (2018/02/08-03:00)



اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)


598
زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی