فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند
زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید
صفحه اصلی
>> Cultural Part - بخش فرهنگي
درباره بخش فرهنگی
بخش فرهنگی
قرآن
حافظ شیرازی
مولانا
سعدی شیرازی
گلچین
نظامی
عطار
عمر خیام
شیخ بهایی
ابوسعید ابوالخیر
بابا طاهر
هاتف اصفهانی
سنایی
شیخ محمود شبستری
فردوسی
رودکی
قلم
امیر خسرو دهلوی
فروغی بسطامی
شمس تبریزی
سید محمد حسین طباطبایی
مجذوب تبریزی
رهی معیری
خواجه عبدالله انصارى
محیی الدین ابن عربی
جامی
ناصرخسرو
صغیر اصفهانی
صفحه
<<
<
298
299
300
301
302
303
304
305
306
307
308
>
>>
مصطفي را وعده کرد الطاف حق
اندیشه پاک
مصطفي را وعده کرد الطاف حق
گر بميري تو نميرد اين سبق
من کتاب و معجزه ت را رافعم
بيش و کم کن را ز قرآن مانعم
من ترا اندر دو عالم حافظم
طاعنان را از حديثت رافضم
کس نتاند بيش و کم کردن درو
تو به از من حافظي ديگر مجو
اي رسول ما تو جادو نيستي
صادقي هم خرقه موسيستي
هست قرآن مر تو را همچون عصا
کفرها را در کشد چون اژدها *
تو اگر در زير خاکي خفته اي
چون عصايش دان تو آنچ گفته اي
* کل این شعر اشاره به
آیه 9 سوره حجر
دارد که خداوند می فرماید
ما قرآن را فرو فرستادیم و خود آنرا حفظ می کنیم
اما در این بین مولانا به
آیات 65 تا 75 سوره طاها(طه)
مربوط به داستان حضرت موسی و مبارزه ساحران با او اشاره می کند که از راز و رمز این داستان پرده بر می دارد
متاسفانه مردم فکر می کنند که اینها فقط داستان است و از پند پنهان در آن غافل می شوند و گاه عمری هدر می کنند تا بیاموزند تجربیات گذشتگان را که اینجا با گفتن خلاصه داستان به پند آن که همین امروزه با آن درگیر هستیم اشاره می کنیم
خلاصه ماجرا این است که فرعون ساحران را جمع می کند تا با سحر عظیم خود موسی را شکست دهند و آنها با طنابها مارهایی می سازند و بعد موسی عصای خود را می اندازد و همان یک عصا تبدیل به اژدها شده و تمام مارهای دروغی را می خورد
اما پند حکیمانه این داستان اینجاست که همین امروز فرعونهای زمان (همان افراد و شرکتهایی که سبک زندگی و روابط مردم را تنظیم می کنند) برای بهره کشی از مال و جان مردم با سحر عظیم تبلیغات دروغ سعی می کنن تا به مردم نیازمندی هایی بدهند که بعد کالا و خدمات خود را برای رفع آن نیاز به مردم نیازمند بفروش برسانند مثلا تقریبا تمام تبلیغات دروغی با این مفهوم هستند که "شما بدون فلان چیز رنج می برید" و بعد جای فلان چیز را با محصول و خدمات خود پر می کنند
یا مثلا اگر در زندگی شما فلان چیز نباشد زندگی شما هدر رفته شما در حال ضرر هستید که سعدی هم در داستان
آن یکی نحوی به کشتی در نشست
به همین موضوع اشاره می کند اما اگر در بین این سحر عظیم که از همه سو انسان را فرا گرفته حق در گوش شنوای انسان بیان شود همچون اژدهای موسی تمام آن دروغها را از بین می برد و می بلعد
وقتی مولانا می گوید
روزها گر رفت گو: رو باک نیست، تو بمان، ای آن که چون تو پاک نیست
می خواهد بگوید اینقدر افسوس گذر زمان را نخورید که اگر او را در زندگی دارید هیچ از دست نداده اید و با او سلطان عالم هستید که او سلطان عالم است
برای همین در این هیاهو نباید از حق و حقیقت غافل شد نباید فریب سحر را خورد اگر همه یک ناحق را قبول کردند تو بگو من قبول نمی کنم چرا که در گذر روزگار که به چشم بر هم زدن عمر به سر می آید سحر تمام ساحران رنگ خواهد باخت و آن زمان ما یا با عصای حق خواهیم بود یا با سحر دروغ و حقیقتی که در انتها تا ابد از ما بجا خواهد ماند همان است که بهشت و جهنم ما می شود
اما تشخیص
سمت حق
به آسانی گفتن آن نیست و باید مواظب بود که خدای نکرده مثل بسیاری از یاران یزید نباشیم که مثل
حُر
فکر می کردند برای حق شمشیر می زنند در حالی که برای طاغوت می جنگیدند و مثل برخی تندروهای مذهبی که امروز زنان و بچه های بی گناه را می کشند و فکر می کنند به بهشت هم خواهند رفت! غافل از این که بزودی برای قتل هر بی گناهی از آنها پرسیده خواهد شد
به کدامين گناه کشته شدند؟
(آیه 9 سوره تکویر)
برای همین مدام به مانند نماز هر روز باید از خود پرسید "آیا من در سمت حق هستم و یا منافعم در این سمت بودن است؟!" چراکه تقریبا همیشه برای با حق بودن باید هزینه داد و نه اینکه منافعی بدست آورد و اگر مثل
حُر
به این نتیجه رسیدیم که در سمت اشتباه هستیم باید حتی به قیمت جان اشتباه خدمت خود به باطل را جبران کنیم وگرنه عصای حق همچون اژدهایی ، دروغ و ریاکاری ما را در گذر تاریخ خواهد بلعید
مصطفي را وعده کرد الطاف حق
(متن کامل)
مولانا
(2017/10/26-22:00)
اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بیمرادیِ ماست
مرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویش
خلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریم
تفاوتی نکند، چون نظر بهعینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شد
خللپذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردن
که هرچه دوست پسندد بهجای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویش
از آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست
*
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است
(آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد
#
ابیات مرتبط با این شعر
672
670
670
مشاهده متن کامل
سعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)