فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند
زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید
صفحه اصلی
>>
Cultural Part - بخش فرهنگي
>>
مولانا
- صفحه 66
درباره بخش فرهنگی
بخش فرهنگی
قرآن
حافظ شیرازی
مولانا
سعدی شیرازی
گلچین
نظامی
عطار
عمر خیام
شیخ بهایی
ابوسعید ابوالخیر
بابا طاهر
هاتف اصفهانی
سنایی
شیخ محمود شبستری
فردوسی
رودکی
قلم
امیر خسرو دهلوی
فروغی بسطامی
شمس تبریزی
سید محمد حسین طباطبایی
مجذوب تبریزی
رهی معیری
خواجه عبدالله انصارى
محیی الدین ابن عربی
جامی
ناصرخسرو
صغیر اصفهانی
صفحه
<<
<
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
>
>>
نگفتمت مرو آنجا؟ که آشنات منم
مولانا - صفحه 66
نگفتمت مرو آنجا؟ که آشنات منم
در این سرابِ فنا، چشمهی حیات منم
وگر بهخشم رَوی صدهزارسال ز من
بهعاقبت بهمن آیی که منتهات منم
نگفتمت که بهنقشِ جهان مشو راضی؟!
که نقشبندِ سراپردهی رضات منم
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی؟!
مرو به خشک؛ که دریای باصَفات منم
نگفتمت که چو مرغان بهسوی دام مرو؟!
بیا که قُوَّتِ پرواز و پَرُّ و پات منم
نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند؟!
که آتش و تپش و گرمیِ هوات منم
نگفتمت که صفتهای زشت بر تو نهند؟!
که گم کنی که سرِ چشمهی صِفات منم
نگفتمت که مگو کارِ بنده از چه جهت
نظام گیرد؟! خلّاقِ بیجهات منم!
اگر چراغدلی، دان که راهِ خانه کجاست
وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم
آیات 60 و 61 سوره یس
:
"(
آیا نگفتمت
) آیا ای فرزندان آدم با شما
عهد
نبستم که؟ که شیطان را نپرستید (از راه او پیروی نکنید) همانا او دشمن آشکار شماست
بلکه با شما
عهد و پیمان
کردیم که مرا بپرستید که صراط مستقیم (راه سعادت) این است"
گناه شیطان غرور و خودخواهی بود که او را به هلاکت کشاند و اگر انسان از راه او یعنی راه خودبینی و تکبر پیروی کند قطعا همانند شیطان به مسیر تباهی خواهد رفت چراکه اصلا بر طبق آیات قرآن گناهی که بیشتر منسوب به آدمیزاد است هوس و شهوت است که مثال بارز آن داستان اخراج آدم از بهشت است به هوس خوردن میوه بهشتی که اگر آدم الگوی ما باشد اگر به واسطه هوسی دچار اشتباه شویم و بلافاصله پس از آگاهی از درگاه خداوند توبه کنیم، خداوند ما را خواهد بخشید به شرط آنکه ما آدم باشیم و حتی به قیمت اخراج از هر بهشتی خواهان بخشش خداوند باشیم
چه بسیار هوس و چه بسیار بهشت که هر روز ما با آن سر رو کار داریم، از هوس میزی و بهشت مقامی تا هوس خامی و بهشت خیالی و خوشا هوس بلندی به
بلندای داغ عشق
او و طلب اخراج از
بهشتی بی حضور
او، برای همین داغ و عهد نظامی می گوید:
داغ بلندان طلب ای هوشمند، تا شوی از داغ بلندان بلند
دست وفا در کمر عهد کن، تا نشوی عهدشکن جهدکن
ارزش هر انسانی و هر وجودی به اندازه داغی است که بر دل دارد، آنکه چون یزیدیان داغ پست و مقام و مال و ثروت به دل دارد به همان می ارزد و آنکه چون امام حسین داغ عشق حق به دل دارد به همان میزان ارزش دارد
به این علت عرفا ما را به هوس بلند و همت بلند برای رسیدن به آن تشویق می کنند و حتی این نوع حریص بودن مفید است حرص و هوس در طلب خوبی ها. ولی افسوس این است که مردم به کم قانع هستند و حرص و هوس خام فتح دنیا را دارند که چه چنگیزها و فرعونها و یزیدها و ... آنرا فتح کردند و حالا جز ننگی بر تاریخ بیش نیستند
ما اگر حق پرست هستیم باید هرجا حق را مشاهده کردیم به حق سجده کنیم و آنرا بپذیریم حتی اگر خلاف منافع ما بود و باید مراقب مکر شیطان باشیم که خدا در قرآن می فرماید:
شيطان کارهاى زشتشان را براى آنان بياراست
(آیه 63 سوره نحل)
که اگر اینگونه از حق برگردیم حتی اگر خود را مسلمان بنامیم نمی شود خدا را فریب داد و از نظر او کافر شده ایم و در
آیه 37 سوره توبه
در مورد کافران می فرماید:
کارهاى ناروايشان براى آنان آراسته شده است و خداوند به کافران توفيق هدايت و دستيابى به سعادت را نخواهد داد
پس انشاالله خداوند همه ما را در این راه پرخطر و پرهوس هدایت کند که بی یاری او گذر از دنیا و این راه امکانپذیر نیست به قول حافظ
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
باید بدانیم بزرگترین مانع در راه حق
ترس از بلاست
که ما غافل از آنیم که بدانیم ما اصلا در عظیم ترین بلا یعنی
بلای دوری خدا
به این دنیا تبعید شده ایم و به خیال خویش زندگی می کنیم برای همین مولانا می فرماید
ترسیدن ما هم چو از بیم بلا بود، اکنون ز چه ترسیم که در عین بلاییم
مولانا در شعر
نگفتمت
با استناد به آیات قرآن و عهد دیرین ما با خداوند ، تذکر خداوند را یاد ما می آورد که از راهی که در آن رضای خدا نیست نرویم که جز پشیمانی حاصلی ندارد و تنها ترس ما باید از قهر خدا باشد آن هم نه از ترس تنبیه او بلکه از ترس از دست دادن مهر و توجه او که مبادا با او پیمان شکنی و بی وفایی کنیم
مولانا
(2018/01/01-05:00)
اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بیمرادیِ ماست
مرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویش
خلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریم
تفاوتی نکند، چون نظر بهعینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شد
خللپذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردن
که هرچه دوست پسندد بهجای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویش
از آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست
*
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است
(آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد
#
ابیات مرتبط با این شعر
672
670
670
مشاهده متن کامل
سعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)
576