شماره سوره
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
نام سوره
الفاتحة
البقرة
آلعمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس
الفاتحة
البقرة
آلعمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس
سوره مباركه ابراهيم
سوره شماره 14
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
الر كتاب انزلناه اليك لتخرج الناس من الظلمات الى النور باذن ربهم الى صراط العزيز الحميد
(1)
الر، (اين) كتابى است كه بر تو نازل كرديم، تا مردم را از تاريكيها(ى شرك و ظلم و جهل،) به سوى روشنايى (ايمان و عدل و آگاهى،) بفرمان پروردگارشان در آورى، بسوى راه خداوند عزيز و حميد.
(1)
الله الذي له ما في السماوات و ما في الارض و ويل للكافرين من عذاب شديد
(2)
همان خدايى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست; واى بر كافران از مجازات شديد (الهى)!
(2)
الذين يستحبون الحياة الدنيا على الآخرة و يصدون عن سبيل الله و يبغونها عوجا اولئك في ضلال بعيد
(3)
همانها كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مىدهند; و (مردم را) از راه خدا باز مىدارند; و مىخواهند راه حق را منحرف سازند; آنها در گمراهى دورى هستند!
(3)
و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبين لهم فيضل الله من يشاء و يهدي من يشاء و هو العزيز الحكيم
(4)
ما هيچ پيامبرى را، جز به زبان قومش، نفرستاديم; تا (حقايق را) براى آنها آشكار سازد; سپس خدا هر كس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت مىكند; و او توانا و حكيم است.
(4)
و لقد ارسلنا موسى بآياتنا ان اخرج قومك من الظلمات الى النور و ذكرهم بايام الله ان في ذلك لآيات لكل صبار شكور
(5)
ما موسى را با آيات خود فرستاديم; (و دستور داديم:) قومت را از ظلمات به نور بيرون آر! و ايام الله» را به آنان ياد آور! در اين، نشانههايى است براى هر صبر كننده شكرگزار!
(5)
و اذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم اذ انجاكم من آل فرعون يسومونكم سوء العذاب و يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم و في ذلكم بلاء من ربكم عظيم
(6)
و (به خاطر بياور) هنگامى را كه موسى به قومش گفت: «نعمت خدا را بر خود به ياد داشته باشيد، زمانى كه شما را از (چنگال) آل فرعون رهايى بخشيد! همانها كه شما را به بدترين وجهى عذاب مىكردند; پسرانتان را سر مىبريدند، و زنانتان را (براى خدمتگارى) زنده مىگذاشتند; و در اين، آزمايش بزرگى از طرف پروردگارتان براى شما بود!»
(6)
و اذ تاذن ربكم لئن شكرتم لازيدنكم و لئن كفرتم ان عذابي لشديد
(7)
و (همچنين به خاطر بياوريد) هنگامى را كه پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شكرگزارى كنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود; و اگر ناسپاسى كنيد، مجازاتم شديد است!»
(7)
و قال موسى ان تكفروا انتم و من في الارض جميعا فان الله لغني حميد
(8)
و موسى (به بنى اسرائيل) گفت: «اگر شما و همه مردم روى زمين كافر شويد، (به خدا زيانى نمىرسد; چرا كه) خداوند، بىنياز و شايسته ستايش است!»
(8)
ا لم ياتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم لا يعلمهم الا الله جاءتهم رسلهم بالبينات فردوا ايديهم في افواههم و قالوا انا كفرنا بما ارسلتم به و انا لفي شك مما تدعوننا اليه مريب
(9)
آيا خبر كسانى كه پيش از شما بودند، به شما نرسيد؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها كه پس از ايشان بودند; همانها كه جز خداوند از آنان آگاه نيست; پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، ولى آنها (از روى تعجب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهايد، كافريم! و نسبت به آنچه ما را به سوى آن مىخوانيد، شك و ترديد داريم!;
(9)
قالت رسلهم ا في الله شك فاطر السماوات و الارض يدعوكم ليغفر لكم من ذنوبكم و يؤخركم الى اجل مسمى قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تريدون ان تصدونا عما كان يعبد آباؤنا فاتونا بسلطان مبين
(10)
رسولان آنها گفتند: «آيا در خدا شك است؟! خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده; او شما را دعوت مىكند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعدمقررى شما را باقى گذارد!» آنها گفتند: «(ما اينها را نمىفهميم! همين اندازه مىدانيم كه) شما انسانهايى همانند ما هستيد، مىخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مىپرستيدند بازداريد; شما دليل و معجزه روشنى براى ما بياوريد!»
(10)
قالت لهم رسلهم ان نحن الا بشر مثلكم و لكن الله يمن على من يشاء من عباده و ما كان لنا ان ناتيكم بسلطان الا باذن الله و على الله فليتوكل المؤمنون
(11)
پيامبرانشان به آنها گفتند: «درست است كه ما بشرى همانند شما هستيم، ولى خداوند بر هر كس از بندگانش بخواهد (و شايسته بداند)، نعمت مىبخشد (و مقام رسالت عطا مىكند)! و ما هرگز نمىتوانيم معجزهاى جز بفرمان خدا بياوريم! (و از تهديدهاى شما نمىهراسيم;) افراد باايمان بايد تنها بر خدا توكل كنند!
(11)
و ما لنا الا نتوكل على الله و قد هدانا سبلنا و لنصبرن على ما آذيتمونا و على الله فليتوكل المتوكلون
(12)
و چرا بر خدا توكل نكنيم، با اينكه ما را به راههاى (سعادت) رهبرى كرده است؟! و ما بطور مسلم در برابر آزارهاى شما صبر خواهيم كرد (و دست از رسالت خويش بر نمىداريم)! و توكلكنندگان، بايد فقط بر خدا توكل كنند!»
(12)
و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنكم من ارضنا او لتعودن في ملتنا فاوحى اليهم ربهم لنهلكن الظالمين
(13)
(ولى) كافران به پيامبران خود گفتند: «ما قطعا شما را از سرزمين خود بيرون خواهيم كرد، مگر اينكه به آيين ما بازگرديد!» در اين حال، پروردگارشان به آنها وحى فرستاد كه: «ما ظالمان را هلاك مىكنيم!
(13)
و لنسكننكم الارض من بعدهم ذلك لمن خاف مقامي و خاف وعيد
(14)
و شما را بعد از آنان در زمين سكونت خواهيم داد، اين (موفقيت)، براى كسى است كه از مقام (عدالت) من بترسد; و از عذاب (من) بيمناك باشد!»
(14)
و استفتحوا و خاب كل جبار عنيد
(15)
و آنها (از خدا) تقاضاى فتح و پيروزى (بر كفار) كردند; و (سرانجام) هر گردنكش منحرفى نوميد و نابود شد!
(15)
من ورائه جهنم و يسقى من ماء صديد
(16)
به دنبال او جهنم خواهد بود; و از آب بد بوى متعفنى نوشانده مىشود!
(16)
يتجرعه و لا يكاد يسيغه و ياتيه الموت من كل مكان و ما هو بميت و من ورائه عذاب غليظ
(17)
بزحمت جرعه جرعه آن را سرمىكشد; و هرگز حاضر نيست به ميل خود آن را بياشامد; و مرگ از هرجا به سراغ او مىآيد; ولى با اين همه نمىميرد! و بدنبال آن، عذاب شديدى است!
(17)
مثل الذين كفروا بربهم اعمالهم كرماد اشتدت به الريح في يوم عاصف لا يقدرون مما كسبوا على شيء ذلك هو الضلال البعيد
(18)
اعمال كسانى كه به پروردگارشان كافر شدند، همچون خاكسترى است در برابر تندباد در يك روز طوفانى! آنها توانايى ندارند كمترين چيزى از آنچه را انجام دادهاند، به دست آورند; و اين همان گمراهى دور و دراز است!
(18)
ا لم تر ان الله خلق السماوات و الارض بالحق ان يشا يذهبكم و يات بخلق جديد
(19)
آيا نديدى خداوند، آسمانها و زمين را بحق آفريده است؟! اگر بخواهد، شما را مىبرد و خلق تازهاى مىآورد!
(19)
و ما ذلك على الله بعزيز
(20)
و اين كار براى خدا مشكل نيست!
(20)
و برزوا لله جميعا فقال الضعفاء للذين استكبروا انا كنا لكم تبعا فهل انتم مغنون عنا من عذاب الله من شيء قالوا لو هدانا الله لهديناكم سواء علينا ا جزعنا ام صبرنا ما لنا من محيص
(21)
و (در قيامت)، همه آنها در برابر خدا ظاهر مىشوند; در اين هنگام، ضعفا ( دنبالهروان نادان) به مستكبران (و رهبران گمراه) مىگويند: «ما پيروان شما بوديم! آيا (اكنون كه بخاطر پيروى از شما گرفتار مجازات الهى شدهايم،) شما حاضريد سهمى از عذاب الهى را بپذيريد و از ما برداريد؟» آنها مىگويند: «اگر خدا ما را هدايت كرده بود، ما نيز شما را هدايت مىكرديم! (ولى كار از اينها گذشته است،) چه بيتابى كنيم و چه شكيبايى، تفاوتى براى ما ندارد; راه گريزى براى ما نيست!»
(21)
و قال الشيطان لما قضي الامر ان الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم و ما كان لي عليكم من سلطان الا ان دعوتكم فاستجبتم لي فلا تلوموني و لوموا انفسكم ما انا بمصرخكم و ما انتم بمصرخي اني كفرت بما اشركتمون من قبل ان الظالمين لهم عذاب اليم
(22)
و شيطان، هنگامى كه كار تمام مىشود، مىگويد: «خداوند به شما وعده حق داد; و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلف كردم! من بر شما تسلطى نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنابر اين، مرا سرزنش نكنيد; خود را سرزنش كنيد! نه من فريادرس شما هستم، و نه شما فريادرس من! من نسبت به شرك شما درباره خود، كه از قبل داشتيد، (و اطاعت مرا همرديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزار و كافرم!» مسلما ستمكاران عذاب دردناكى دارند!
(22)
و ادخل الذين آمنوا و عملوا الصالحات جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها باذن ربهم تحيتهم فيها سلام
(23)
و كسانى را كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، به باغهاى بهشت وارد مىكنند; باغهايى كه نهرها از زير درختانش جارى است; به اذن پروردگارشان، جاودانه در آن مىمانند; و تحيت آنها در آن، «سلام» است.
(23)
ا لم تر كيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة كشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها في السماء
(24)
آيا نديدى چگونه خداوند «كلمه طيبه» (و گفتار پاكيزه) را به درخت پاكيزهاى تشبيه كرده كه ريشه آن (در زمين) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!
(24)
تؤتي اكلها كل حين باذن ربها و يضرب الله الامثال للناس لعلهم يتذكرون
(25)
هر زمان ميوه خود را به اذن پروردگارش مىدهد. و خداوند براى مردم مثلها مىزند، شايد متذكر شوند (و پند گيرند)!
(25)
و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار
(26)
(همچنين) «كلمه خبيثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاكى تشبيه كرده كه از روى زمين بركنده شده، و قرار و ثباتى ندارد.
(26)
يثبت الله الذين آمنوا بالقول الثابت في الحياة الدنيا و في الآخرة و يضل الله الظالمين و يفعل الله ما يشاء
(27)
خداوند كسانى را كه ايمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مىدارد; هم در اين جهان، و هم در سراى ديگر! و ستمگران را گمراه مىسازد، (و لطف خود را از آنها برمىگيرد) ; خداوند هر كار را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام مىدهد!
(27)
ا لم تر الى الذين بدلوا نعمت الله كفرا و احلوا قومهم دار البوار
(28)
آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را به كفران تبديل كردند، و قوم خود را به سراى نيستى و نابودى كشاندند؟!
(28)
جهنم يصلونها و بئس القرار
(29)
(سراى نيستى و نابودى، همان) جهنم است كه آنها در آتش آن وارد مىشوند; و بد قرارگاهى است!
(29)
و جعلوا لله اندادا ليضلوا عن سبيله قل تمتعوا فان مصيركم الى النار
(30)
آنها براى خدا همتايانى قرار دادهاند، تا (مردم را) از راه او (منحرف و) گمراه سازند; بگو: «(چند روزى از زندگى دنيا و لذات آن) بهره گيريد; اما عاقبت كار شما به سوى آتش (دوزخ) است!
(30)
قل لعبادي الذين آمنوا يقيموا الصلاة و ينفقوا مما رزقناهم سرا و علانية من قبل ان ياتي يوم لا بيع فيه و لا خلال
(31)
به بندگان من كه ايمان آوردهاند بگو نماز را برپا دارند; و از آنچه به آنها روزى دادهايم، پنهان و آشكار، انفاق كنند; پيش از آنكه روزى فرا رسد كه نه در آن خريد و فروش است، و نه دوستى! (نه با مال مىتوانند از كيفر خدا رهايى يابند، و نه با پيوندهاى مادى!)
(31)
الله الذي خلق السماوات و الارض و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لكم و سخر لكم الفلك لتجري في البحر بامره و سخر لكم الانهار
(32)
خداوند همان كسى است كه آسمانها و زمين را آفريد; و از آسمان، آبى نازل كرد; و با آن، ميوهها(ى مختلف) را براى روزى شما (از زمين) بيرون آورد; و كشتىها را مسخر شما گردانيد، تا بر صفحه دريا به فرمان او حركت كنند; و نهرها را (نيز) مسخر شما نمود;
(32)
و سخر لكم الشمس و القمر دائبين و سخر لكم الليل و النهار
(33)
و خورشيد و ماه را -كه با برنامه منظمى دركارند- به تسخير شما درآورد; و شب و روز را (نيز) مسخر شما ساخت;
(33)
و آتاكم من كل ما سالتموه و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها ان الانسان لظلوم كفار
(34)
و از هر چيزى كه از او خواستيد، به شما داد; و اگر نعمتهاى خدا را بشماريد، هرگز آنها را شماره نتوانيد كرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است!
(34)
و اذ قال ابراهيم رب اجعل هذا البلد آمنا و اجنبني و بني ان نعبد الاصنام
(35)
(به ياد آوريد) زمانى را كه ابراهيم گفت: «پروردگارا! اين شهر ( مكه) را شهر امنى قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!
(35)
رب انهن اضللن كثيرا من الناس فمن تبعني فانه مني و من عصاني فانك غفور رحيم
(36)
پروردگارا! آنها ( بتها) بسيارى از مردم را گمراه ساختند! هر كس از من پيروى كند از من است; و هر كس نافرمانى من كند، تو بخشنده و مهربانى!
(36)
ربنا اني اسكنت من ذريتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرم ربنا ليقيموا الصلاة فاجعل افئدة من الناس تهوي اليهم و ارزقهم من الثمرات لعلهم يشكرون
(37)
پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بىآب و علفى، در كنار خانهاى كه حرم توست، ساكن ساختم تا نماز را برپا دارند; تو دلهاى گروهى از مردم را متوجه آنها ساز; و از ثمرات به آنها روزى ده; شايد آنان شكر تو را بجاى آورند!
(37)
ربنا انك تعلم ما نخفي و ما نعلن و ما يخفى على الله من شيء في الارض و لا في السماء
(38)
پروردگارا! تو مىدانى آنچه را ما پنهان و يا آشكار مىكنيم; و چيزى در زمين و آسمان بر خدا پنهان نيست!
(38)
الحمد لله الذي وهب لي على الكبر اسماعيل و اسحاق ان ربي لسميع الدعاء
(39)
حمد خداى را كه در پيرى، اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد; مسلما پروردگار من، شنونده (و اجابت كننده) دعاست.
(39)
رب اجعلني مقيم الصلاة و من ذريتي ربنا و تقبل دعاء
(40)
پروردگارا: مرا برپا كننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نيز چنين فرما)، پروردگارا: دعاى مرا بپذير!
(40)
ربنا اغفر لي و لوالدي و للمؤمنين يوم يقوم الحساب
(41)
پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز كه حساب برپا مىشود، بيامرز!
(41)
و لا تحسبن الله غافلا عما يعمل الظالمون انما يؤخرهم ليوم تشخص فيه الابصار
(42)
گمان مبر كه خدا، از آنچه ظالمان انجام مىدهند، غافل است! (نه، بلكه كيفر) آنها را براى روزى تاخير انداخته است كه چشمها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حركت بازمىايستد...
(42)
مهطعين مقنعي رؤسهم لا يرتد اليهم طرفهم و افئدتهم هواء
(43)
گردنها را كشيده، سرها را به آسمان بلندكرده، حتى پلك چشمهايشان از حركت بازمىماند; زيرا به هر طرف نگاه كنند، آثار عذاب آشكار است!) و (در اين حال) دلهايشان (فرومىريزد; و از انديشه و اميد،) خالى مىگردد!
(43)
و انذر الناس يوم ياتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربنا اخرنا الى اجل قريب نجب دعوتك و نتبع الرسل ا و لم تكونوا اقسمتم من قبل ما لكم من زوال
(44)
و مردم را از روزى كه عذاب الهى به سراغشان مىآيد، بترسان! آن روز كه ظالمان مىگويند: پروردگارا! مدت كوتاهى ما را مهلت ده، تا دعوت تو را بپذيريم و از پيامبران پيروى كنيم!» (اما پاسخ مىشنوند كه:) مگر قبلا سوگند ياد نكرده بوديد كه زوال و فنايى براى شما نيست؟!
(44)
و سكنتم في مساكن الذين ظلموا انفسهم و تبين لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الامثال
(45)
(آرى شما بوديد كه) در منازل (و كاخهاى) كسانى كه به خويشتن ستم كردند، ساكن شديد; و براى شما آشكار شد چگونه با آنان رفتار كرديم; و براى شما، مثلها (از سرگذشت پيشينيان) زديم (باز هم بيدار نشديد)!
(45)
و قد مكروا مكرهم و عند الله مكرهم و ان كان مكرهم لتزول منه الجبال
(46)
آنها نهايت مكر (و نيرنگ) خود را به كار زدند; و همه مكرها (و توطئههايشان) نزد خدا آشكار است، هر چند مكرشان چنان باشد كه كوهها را از جا بركند!
(46)
فلا تحسبن الله مخلف وعده رسله ان الله عزيز ذو انتقام
(47)
پس گمان مبر كه خدا وعدهاى را كه به پيامبرانش داده، تخلف كند! چرا كه خداوند قادر و انتقام گيرنده است.
(47)
يوم تبدل الارض غير الارض و السماوات و برزوا لله الواحد القهار
(48)
در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر، و آسمانها (به آسمانهاى ديگرى) مبدل مىشود، و آنان در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مىگردند!
(48)
و ترى المجرمين يومئذ مقرنين في الاصفاد
(49)
و در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجير مىبينى! (كه دستها و گردنهايشان را به هم بسته است!)
(49)
سرابيلهم من قطران و تغشى وجوههم النار
(50)
لباسهايشان از قطران ( ماده چسبنده بد بوى قابل اشتعال) است; و صورتهايشان را آتش مىپوشاند...
(50)
ليجزي الله كل نفس ما كسبت ان الله سريع الحساب
(51)
تا خداوند هر كس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد! به يقين، خداوند سريع الحساب است!
(51)
هذا بلاغ للناس و لينذروا به و ليعلموا انما هو اله واحد و ليذكر اولوا الالباب
(52)
اين (قرآن،) پيام (و ابلاغى) براى (عموم) مردم است; تا همه به وسيله آن انذار شوند، و بدانند او خدا يكتاست; و تا صاحبان مغز (و انديشه) پند گيرند!
(52)