شماره سوره

نام سوره

الفاتحة
البقرة
آل‏عمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس

سوره مباركه النجم سوره شماره 53

بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

و النجم اذا هوى (1)
سوگند به ستاره هنگامى كه افول مى‏كند، (1)

ما ضل صاحبكم و ما غوى (2)
كه هرگز دوست شما ( محمد «ص‏») منحرف نشده و مقصد را گم نكرده است، (2)

و ما ينطق عن الهوى (3)
و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد! (3)

ان هو الا وحي يوحى (4)
آنچه مى‏گويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست! (4)

علمه شديد القوى (5)
آن كس كه قدرت عظيمى دارد ( جبرئيل امين) او را تعليم داده است; (5)

ذو مرة فاستوى (6)
همان كس كه توانايى فوق العاده دارد; او سلطه يافت... (6)

و هو بالافق الاعلى (7)
در حالى كه در افق اعلى قرار داشت! (7)

ثم دنا فتدلى (8)
سپس نزديكتر و نزديكتر شد... (8)

فكان قاب قوسين او ادنى (9)
تا آنكه فاصله او (با پيامبر) به اندازه فاصله دو كمان يا كمتر بود; (9)

فاوحى الى عبده ما اوحى (10)
در اينجا خداوند آنچه را وحى كردنى بود به بنده‏اش وحى نمود. (10)

ما كذب الفؤاد ما راى (11)
قلب (پاك او) در آنچه ديد هرگز دروغ نگفت. (11)

ا فتمارونه على ما يرى (12)
آيا با او درباره آنچه (با چشم خود) ديده مجادله مى‏كنيد؟! (12)

و لقد رآه نزلة اخرى (13)
و بار ديگر نيز او را مشاهده كرد، (13)

عند سدرة المنتهى (14)
نزد «سدرة المنتهى‏»، (14)

عندها جنة الماوى (15)
كه «جنت الماوى‏» در آنجاست! (15)

اذ يغشى السدرة ما يغشى (16)
در آن هنگام كه چيزى ( نور خيره‏كننده‏اى) سدرة المنتهى را پوشانده بود، (16)

ما زاغ البصر و ما طغى (17)
چشم او هرگز منحرف نشد و طغيان نكرد (آنچه ابد واقعيت بود)! (17)

لقد راى من آيات ربه الكبرى (18)
او پاره‏اى از آيات و نشانه‏هاى بزرگ پروردگارش را ديد! (18)

ا فرايتم اللات و العزى (19)
به من خبر دهيد آيا بتهاى «لات‏» و «عزى‏»... (19)

و مناة الثالثة الاخرى (20)
و «منات‏» كه سومين آنهاست (دختران خدا هستند)؟! (20)

ا لكم الذكر و له الانثى (21)
آيا سهم شما پسر است و سهم او دختر؟! (در حالى كه بزعم شما دختران كم ارزش‏ترند!) (21)

تلك اذا قسمة ضيزى (22)
در اين صورت اين تقسيمى ناعادلانه است! (22)

ان هي الا اسماء سميتموها انتم و آباؤكم ما انزل الله بها من سلطان ان يتبعون الا الظن و ما تهوى الانفس و لقد جاءهم من ربهم الهدى (23)
اينها فقط نامهايى است كه شما و پدرانتان بر آنها گذاشته‏ايد (نامهايى بى‏محتوا و اسمهايى بى مسما)، و هرگز خداوند دليل و حجتى بر آن نازل نكرده; آنان فقط از گمانهاى بى‏اساس و هواى نفس پيروى مى‏كنند در حالى كه هدايت از سوى پروردگارشان براى آنها آمده است! (23)

ام للانسان ما تمنى (24)
يا آنچه انسان تمنا دارد به آن مى‏رسد؟! (24)

فلله الآخرة و الاولى (25)
در حالى كه آخرت و دنيا از آن خداست! (25)

و كم من ملك في السماوات لا تغني شفاعتهم شيئا الا من بعدان ياذن الله لمن يشاء و يرضى (26)
و چه بسيار فرشتگان آسمانها كه شفاعت آنها سودى نمى‏بخشد مگر پس از آنكه خدا براى هر كس بخواهد و راضى باشد اجازه (شفاعت) دهد! (26)

ان الذين لا يؤمنون بالآخرة ليسمون الملائكة تسمية الانثى (27)
كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، فرشتگان را دختر (خدا) نامگذارى مى‏كنند! (27)

و ما لهم به من علم ان يتبعون الا الظن و ان الظن لا يغني من الحق شيئا (28)
آنها هرگز به اين سخن دانشى ندارند، تنها از گمان بى‏پايه پيروى مى‏كنند با اينكه «گمان‏» هرگز انسان را از حق بى‏نياز نمى‏كند! (28)

فاعرض عن من تولى عن ذكرنا و لم يرد الا الحياة الدنيا (29)
حال كه چنين است از كسى كه از ياد ما روى مى‏گرداند و جز زندگى مادى دنيا را نمى‏طلبد، اعراض كن! (29)

ذلك مبلغهم من العلم ان ربك هو اعلم بمن ضل عن سبيله و هو اعلم بمن اهتدى (30)
اين آخرين حد آگاهى آنهاست; پروردگار تو كسانى را كه از راه او گمراه شده‏اند بهتر مى‏شناسد، و (همچنين) هدايت‏يافتگان را از همه بهتر مى‏شناسد! (30)

و لله ما في السماوات و ما في الارض ليجزي الذين اساؤا بما عملوا و يجزي الذين احسنوا بالحسنى (31)
و براى خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است تا بدكاران را به كيفر كارهاى بدشان برساند و نيكوكاران را در برابر اعمال نيكشان پاداش دهد! (31)

الذين يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش الا اللمم ان ربك واسع المغفرة هو اعلم بكم اذ انشاكم من الارض و اذ انتم اجنة في بطون امهاتكم فلا تزكوا انفسكم هو اعلم بمن اتقى (32)
همانها كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت دورى مى‏كنند، جز گناهان صغيره (كه گاه آلوده آن مى‏شوند); آمرزش پروردگار تو گسترده است; او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام كه شما را از زمين آفريد و در آن موقع كه بصورت جنينهايى در شكم مادرانتان بوديد; پس خودستايى نكنيد، او پرهيزگاران را بهتر مى‏شناسد! (32)

ا فرايت الذي تولى (33)
آيا ديدى آن كس را كه (از اسلام -يا انفاق-) روى گردان شد؟! (33)

و اعطى قليلا و اكدى (34)
و كمى عطا كرد، و از بيشتر امساك نمود! (34)

ا عنده علم الغيب فهو يرى (35)
آيا نزد او علم غيب است و مى‏بيند (كه ديگران مى‏توانند گناهان او را بر دوش گيرند)؟! (35)

ام لم ينبا بما في صحف موسى (36)
يا از آنچه در كتب موسى نازل گرديده با خبر نشده است؟! (36)

و ابراهيم الذي وفى (37)
و در كتب ابراهيم، همان كسى كه وظيفه خود را بطور كامل ادا كرد، (37)

الا تزر وازرة وزر اخرى (38)
كه هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‏گيرد، (38)

و ان ليس للانسان الا ما سعى (39)
و اينكه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست، (39)

و ان سعيه سوف يرى (40)
و اينكه تلاش او بزودى ديده مى‏شود، (40)

ثم يجزاه الجزاء الاوفى (41)
سپس به او جزاى كافى داده خواهد شد! (41)

و ان الى ربك المنتهى (42)
(و آيا از كتب پيشين انبيا به او نرسيده است) كه همه امور به پروردگارت منتهى مى‏گردد؟! (42)

و انه هو اضحك و ابكى (43)
و اينكه اوست كه خنداند و گرياند، (43)

و انه هو امات و احيا (44)
و اوست كه ميراند و زنده كرد، (44)

و انه خلق الزوجين الذكر و الانثى (45)
و اوست كه دو زوج نر و ماده را آفريد... (45)

من نطفة اذا تمنى (46)
از نطفه‏اى هنگامى كه خارج مى‏شود (و در رحم مى‏ريزد)، (46)

و ان عليه النشاة الاخرى (47)
و اينكه بر خداست ايجاد عالم ديگر (تا عدالت اجرا گردد)، (47)

و انه هو اغنى و اقنى (48)
و اينكه اوست كه بى‏نياز كرد و سرمايه باقى بخشيد، (48)

و انه هو رب الشعرى (49)
و اينكه اوست پروردگار ستاره «شعرا»! (49)

و انه اهلك عادا الاولى (50)
(و آيا به انسان نرسيده است كه در كتب انبياى پيشين آمده) كه خداوند قوم «عاد نخستين را هلاك كرد؟! (50)

و ثمود فما ابقى (51)
و همچنين قوم «ثمود» را، و كسى از آنان را باقى نگذارد! (51)

و قوم نوح من قبل انهم كانوا هم اظلم و اطغى (52)
و نيز قوم نوح را پيش از آنها، چرا كه آنان از همه ظالمتر و طغيانگرتر بودند! (52)

و المؤتفكة اهوى (53)
و نيز شهرهاى زير و رو شده (قوم لوط) را فرو كوبيد، (53)

فغشاها ما غشى (54)
سپس آنها را با عذاب سنگين پوشانيد! (54)

فباي آلاء ربك تتمارى (55)
(بگو:) در كدام يك از نعمتهاى پروردگارت ترديد دارى؟! (55)

هذا نذير من النذر الاولى (56)
اين (پيامبر) بيم‏دهنده‏اى از بيم‏دهندگان پيشين است! (56)

ازفت الآزفة (57)
آنچه بايد نزديك شود، نزديك شده است (و قيامت فرامى‏رسد)، (57)

ليس لها من دون الله كاشفة (58)
و هيچ كس جز خدا نمى‏تواند سختيهاى آن را برطرف سازد! (58)

ا فمن هذا الحديث تعجبون (59)
آيا از اين سخن تعجب مى‏كنيد، (59)

و تضحكون و لا تبكون (60)
و مى‏خنديد و نمى‏گرييد، (60)

و انتم سامدون (61)
و پيوسته در غفلت و هوسرانى به سر مى‏بريد؟! (61)

فاسجدوا لله و اعبدوا (62)
حال كه چنين است همه براى خدا سجده كنيد و او را بپرستيد! (62)