شماره سوره
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
نام سوره
الفاتحة
البقرة
آلعمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس
الفاتحة
البقرة
آلعمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس
سوره مباركه مريم
سوره شماره 19
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
كهيعص
(1)
كهيعص
(1)
ذكر رحمت ربك عبده زكريا
(2)
(اين) يادى است از رحمت پروردگار تو نسبت به بندهاش زكريا...
(2)
اذ نادى ربه نداء خفيا
(3)
در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) پنهان خواند...
(3)
قال رب اني وهن العظم مني و اشتعل الراس شيبا و لم اكن بدعائك رب شقيا
(4)
گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده; و شعله پيرى تمام سرم را فراگرفته; و من هرگز در دعاى تو، از اجابت محروم نبودهام!
(4)
و اني خفت الموالي من ورائي و كانت امراتي عاقرا فهب لي من لدنك وليا
(5)
و من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم (كه حق پاسدارى از آيين تو را نگاه ندارند)! و (از طرفى) همسرم نازا و عقيم است; تو از نزد خود جانشينى به من ببخش...
(5)
يرثني و يرث من آل يعقوب و اجعله رب رضيا
(6)
كه وارث من و دودمان يعقوب باشد; و او را مورد رضايتت قرار ده!»
(6)
يا زكريا انا نبشرك بغلام اسمه يحيى لم نجعل له من قبل سميا
(7)
اى زكريا! ما تو را به فرزندى بشارت مىدهيم كه نامش «يحيى» است; و پيش از اين، همنامى براى او قرار ندادهايم!
(7)
قال رب انى يكون لي غلام و كانت امراتي عاقرا و قد بلغت من الكبر عتيا
(8)
گفت: «پروردگارا! چگونه براى من فرزندى خواهد بود؟! در حالى كه همسرم نازا و عقيم است، و من نيز از شدت پيرى افتاده شدهام!»
(8)
قال كذلك قال ربك هو علي هين و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئا
(9)
فرمود: «پروردگارت اين گونه گفته (و اراده كرده)! اين بر من آسان است; و قبلا تو را آفريدم در حالى كه چيزى نبودى!»
(9)
قال رب اجعل لي آية قال آيتك الا تكلم الناس ثلاث ليال سويا
(10)
عرض كرد: «پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده!» فرمود: «نشانه تو اين است كه سه شبانه روز قدرت تكلم (با مردم) نخواهى داشت; در حالى كه زبانت سالم است!»
(10)
فخرج على قومه من المحراب فاوحى اليهم ان سبحوا بكرة و عشيا
(11)
او از محراب عبادتش به سوى مردم بيرون آمد; و با اشاره به آنها گفت: «(بشكرانه اين موهبت،) صبح و شام خدا را تسبيح گوييد!»
(11)
يا يحيى خذ الكتاب بقوة و آتيناه الحكم صبيا
(12)
اى يحيى! كتاب (خدا) را با قوت بگير! و ما فرمان نبوت (و عقل كافى) در كودكى به او داديم!
(12)
و حنانا من لدنا و زكاة و كان تقيا
(13)
و رحمت و محبتى از ناحيه خود به او بخشيديم، و پاكى (دل و جان)! و او پرهيزگار بود!
(13)
و برا بوالديه و لم يكن جبارا عصيا
(14)
او نسبت به پدر و مادرش نيكوكار بود; و جبار (و متكبر) و عصيانگر نبود!
(14)
و سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيا
(15)
سلام بر او، آن روز كه تولد يافت، و آن روز كه مىميرد، و آن روز كه زنده برانگيخته مىشود!
(15)
و اذكر في الكتاب مريم اذ انتبذت من اهلها مكانا شرقيا
(16)
و در اين كتاب (آسمانى)، مريم را ياد كن، آن هنگام كه از خانوادهاش جدا شد، و در ناحيه شرقى (بيت المقدس) قرار گرفت;
(16)
فاتخذت من دونهم حجابا فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا
(17)
و ميان خود و آنان حجابى افكند (تا خلوتگاهش از هر نظر براى عبادت آماده باشد). در اين هنگام، ما روح خود را بسوى او فرستاديم; و او در شكل انسانى بىعيب و نقص، بر مريم ظاهر شد!
(17)
قالت اني اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقيا
(18)
او (سخت ترسيد و) گفت: «من از شر تو، به خداى رحمان پناه مىبرم اگر پرهيزگارى!
(18)
قال انما انا رسول ربك لاهب لك غلاما زكيا
(19)
گفت: «من فرستاده پروردگار توام; (آمدهام) تا پسر پاكيزهاى به تو ببخشم!»
(19)
قالت انى يكون لي غلام و لم يمسسني بشر و لم اك بغيا
(20)
گفت: «چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد؟! در حالى كه تاكنون انسانى با من تماس نداشته، و زن آلودهاى هم نبودهام!»
(20)
قال كذلك قال ربك هو علي هين و لنجعله آية للناس و رحمة منا و كان امرا مقضيا
(21)
گفت: «مطلب همين است! پروردگارت فرموده: اين كار بر من آسان است! (ما او را مىآفرينيم، تا قدرت خويش را آشكار سازيم;) و او را براى مردم نشانهاى قرار دهيم; و رحمتى باشد از سوى ما! و اين امرى است پايان يافته (و جاى گفتگو ندارد)!»
(21)
فحملته فانتبذت به مكانا قصيا
(22)
سرانجام (مريم) به او باردار شد; و او را به نقطه دور دستى برد (و خلوت گزيد)
(22)
فاجاءها المخاض الى جذع النخلة قالت يا ليتني مت قبل هذا و كنت نسيا منسيا
(23)
درد زايمان او را به كنار تنه درخت خرمايى كشاند; (آنقدر ناراحت شد كه) گفت: «اى كاش پيش از اين مرده بودم، و بكلى فراموش مىشدم!»
(23)
فناداها من تحتها الا تحزني قد جعل ربك تحتك سريا
(24)
ناگهان از طرف پايين پايش او را صدا زد كه: «غمگين مباش! پروردگارت زير پاى تو چشمه آبى (گوارا) قرار داده است!
(24)
و هزي اليك بجذع النخلة تساقط عليك رطبا جنيا
(25)
و اين تنه نخل را به طرف خود تكان ده، رطب تازهاى بر تو فرو مىريزد!
(25)
فكلي و اشربي و قري عينا فاما ترين من البشر احدا فقولي اني نذرت للرحمن صوما فلن اكلم اليوم انسيا
(26)
(از اين غذاى لذيذ) بخور; و (از آن آب گوارا) بنوش; و چشمت را (به اين مولود جديد) روشن دار! و هرگاه كسى از انسانها را ديدى، (با اشاره) بگو: من براى خداوند رحمان روزهاى نذر كردهام; بنابراين امروز با هيچ انسانى هيچ سخن نمىگويم! (و بدان كه اين نوزاد، خودش از تو دفاع خواهد كرد!)»
(26)
فاتت به قومها تحمله قالوا يا مريم لقد جئت شيئا فريا
(27)
(مريم) در حالى كه او را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد; گفتند: «اى مريم! كار بسيار عجيب و بدى انجام دادى!
(27)
يا اخت هارون ما كان ابوك امرا سوء و ما كانت امك بغيا
(28)
اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود، و نه مادرت زن بد كارهاى!!»
(28)
فاشارت اليه قالوا كيف نكلم من كان في المهد صبيا
(29)
(مريم) به او اشاره كرد; گفتند: «چگونه با كودكى كه در گاهواره است سخن بگوييم؟!»
(29)
قال اني عبد الله آتاني الكتاب و جعلني نبيا
(30)
(ناگهان عيسى زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدايم; او كتاب (آسمانى) به من داده; و مرا پيامبر قرار داده است!
(30)
و جعلني مباركا اين ما كنت و اوصاني بالصلاة و الزكاة ما دمت حيا
(31)
و مرا -هر جا كه باشم- وجودى پربركت قرار داده; و تا زمانى كه زندهام، مرا به نماز و زكات توصيه كرده است!
(31)
و برا بوالدتي و لم يجعلني جبارا شقيا
(32)
و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده; و جبار و شقى قرار نداده است!
(32)
و السلام علي يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيا
(33)
و سلام (خدا) بر من، در آن روز كه متولد شدم، و در آن روز كه مىميرم، و آن روز كه زنده برانگيخته خواهم شد!»
(33)
ذلك عيسى ابن مريم قول الحق الذي فيه يمترون
(34)
اين است عيسى پسر مريم; گفتار حقى كه در آن ترديد مىكنند!
(34)
ما كان لله ان يتخذ من ولد سبحانه اذا قضى امرا فانما يقول له كن فيكون
(35)
هرگز براى خدا شايسته نبود كه فرزندى اختيار كند! منزه است او! هرگاه چيزى را فرمان دهد، مىگويد: «موجود باش!» همان دم موجود مىشود!
(35)
و ان الله ربي و ربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم
(36)
و خداوند، پروردگار من و شماست! او را پرستش كنيد; اين است راه راست!
(36)
فاختلف الاحزاب من بينهم فويل للذين كفروا من مشهد يوم عظيم
(37)
ولى (بعد از او) گروههايى از ميان پيروانش اختلاف كردند; واى به حال كافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخيز)!
(37)
اسمع بهم و ابصر يوم ياتوننا لكن الظالمون اليوم في ضلال مبين
(38)
در آن روز كه نزد ما مىآيند، چه گوشهاى شنوا و چه چشمهاى بينايى پيدا مىكنند! ولى اين ستمگران امروز در گمراهى آشكارند!
(38)
و انذرهم يوم الحسرة اذ قضي الامر و هم في غفلة و هم لا يؤمنون
(39)
آنان را از روز حسرت ( روز رستاخيز كه براى همه مايه تاسف است) بترسان، در آن هنگام كه همه چيز پايان مىيابد! و آنها در غفلتند و ايمان نمىآورند!
(39)
انا نحن نرث الارض و من عليها و الينا يرجعون
(40)
ما، زمين و تمام كسانى را كه بر آن هستند، به ارث مىبريم; و همگى بسوى ما بازگردانده مىشوند!
(40)
و اذكر في الكتاب ابراهيم انه كان صديقا نبيا
(41)
در اين كتاب، ابراهيم را ياد كن، كه او بسيار راستگو، و پيامبر (خدا) بود!
(41)
اذ قال لابيه يا ابت لم تعبد ما لا يسمع و لا يبصر و لا يغني عنك شيئا
(42)
هنگامى كه به پدرش گفت: «اى پدر! چرا چيزى را مىپرستى كه نه مىشنود، و نه مىبيند، و نه هيچ مشكلى را از تو حل مىكند؟!
(42)
يا ابت اني قد جاءني من العلم ما لم ياتك فاتبعني اهدك صراطا سويا
(43)
اى پدر! دانشى براى من آمده كه براى تو نيامده است; بنابر اين از من پيروى كن، تا تو را به راه راست هدايت كنم!
(43)
يا ابت لا تعبد الشيطان ان الشيطان كان للرحمن عصيا
(44)
اى پدر! شيطان را پرستش مكن، كه شيطان نسبت به خداوند رحمان، عصيانگر بود!
(44)
يا ابت اني اخاف ان يمسك عذاب من الرحمن فتكون للشيطان وليا
(45)
اى پدر! من از اين مىترسم كه از سوى خداوند رحمان عذابى به تو رسد، در نتيجه از دوستان شيطان باشى!»
(45)
قال ا راغب انت عن آلهتي يا ابراهيم لئن لم تنته لارجمنك و اهجرني مليا
(46)
گفت: «اى ابراهيم! آيا تو از معبودهاى من روى گردانى؟! اگر (از اين كار) دست برندارى، تو را سنگسار مىكنم! و براى مدتى طولانى از من دور شو!»
(46)
قال سلام عليك ساستغفر لك ربي انه كان بي حفيا
(47)
(ابراهيم) گفت: «سلام بر تو! من بزودى از پروردگارم برايت تقاضاى عفو مىكنم; چرا كه او همواره نسبت به من مهربان بوده است!
(47)
و اعتزلكم و ما تدعون من دون الله و ادعوا ربي عسى الا اكون بدعاء ربي شقيا
(48)
و از شما، و آنچه غير خدا مىخوانيد، كنارهگيرى مىكنم; و پروردگارم را مىخوانم; و اميدوارم در خواندن پروردگارم بىپاسخ نمانم!»
(48)
فلما اعتزلهم و ما يعبدون من دون الله وهبنا له اسحاق و يعقوب و كلا جعلنا نبيا
(49)
هنگامى كه از آنان و آنچه غير خدا مىپرستيدند كنارهگيرى كرد، ما اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم; و هر يك را پيامبرى (بزرگ) قرار داديم!
(49)
و وهبنا لهم من رحمتنا و جعلنا لهم لسان صدق عليا
(50)
و از رحمت خود به آنان عطا كرديم; و براى آنها نام نيك و مقام برجستهاى (در ميان همه امتها) قرار داديم!
(50)
و اذكر في الكتاب موسى انه كان مخلصا و كان رسولا نبيا
(51)
و در اين كتاب (آسمانى) از موسى ياد كن، كه او مخلص بود، و رسول و پيامبرى والا مقام!
(51)
و ناديناه من جانب الطور الايمن و قربناه نجيا
(52)
ما او را از طرف راست (كوه) طور فراخوانديم; و نجواكنان او را (به خود) نزديك ساختيم;
(52)
و وهبنا له من رحمتنا اخاه هارون نبيا
(53)
و ما از رحمت خود، برادرش هارون را -كه پيامبر بود- به او بخشيديم.
(53)
و اذكر في الكتاب اسماعيل انه كان صادق الوعد و كان رسولا نبيا
(54)
و در اين كتاب (آسمانى) از اسماعيل (نيز) ياد كن، كه او در وعدههايش صادق، و رسول و پيامبرى (بزرگ) بود!
(54)
و كان يامر اهله بالصلاة و الزكاة و كان عند ربه مرضيا
(55)
او همواره خانوادهاش را به نماز و زكات فرمان مىداد; و همواره مورد رضايت پروردگارش بود.
(55)
و اذكر في الكتاب ادريس انه كان صديقا نبيا
(56)
و در اين كتاب، از ادريس (نيز) ياد كن، او بسيار راستگو و پيامبر (بزرگى) بود.
(56)
و رفعناه مكانا عليا
(57)
و ما او را به مقام والايى رسانديم.
(57)
اولئك الذين انعم الله عليهم من النبيين من ذرية آدم و ممن حملنا مع نوح و من ذرية ابراهيم و اسرائيل و ممن هدينا و اجتبينا اذا تتلى عليهم آيات الرحمن خروا سجدا و بكيا
(58)
آنها پيامبرانى بودند كه خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود، از فرزندان آدم، و از كسانى كه با نوح بر كشتى سوار كرديم، و از دودمان ابراهيم و يعقوب، و از كسانى كه هدايت كرديم و برگزيديم. آنها كسانى بودند كه وقتى آيات خداوند رحمان بر آنان خوانده مىشد به خاك مىافتادند، در حالى كه سجده مىكردند و گريان بودند.
(58)
فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا
(59)
اما پس از آنان، فرزندان ناشايستهاى روى كار آمدند كه نماز را تباه كردند، و از شهوات پيروى نمودند; و بزودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند ديد!
(59)
الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئك يدخلون الجنة و لا يظلمون شيئا
(60)
مگر آنان كه توبه كنند، و ايمان بياورند، و كار شايسته انجام دهند; چنين كسانى داخل بهشت مىشوند، و كمترين ستمى به آنان نخواهد شد.
(60)
جنات عدن التي وعد الرحمن عباده بالغيب انه كان وعده ماتيا
(61)
وارد باغهايى جاودانى مىشوند كه خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده است; هر چند آن را نديدهاند; مسلما وعده خدا تحقق يافتنى است!
(61)
لا يسمعون فيها لغوا الا سلاما و لهم رزقهم فيها بكرة و عشيا
(62)
در آن جا هرگز گفتار لغو و بيهودهاى نمىشنوند; و جز سلام در آن جا سخنى نيست; و هر صبح و شام، روزى آنان در بهشت مقرر است.
(62)
تلك الجنة التي نورث من عبادنا من كان تقيا
(63)
اين همان بهشتى است كه به بندگان پرهيزگار خود، به ارث مىدهيم.
(63)
و ما نتنزل الا بامر ربك له ما بين ايدينا و ما خلفنا و ما بين ذلك و ما كان ربك نسيا
(64)
(پس از تاخير وحى، جبرئيل به پيامبر عرض كرد:) ما جز بفرمان پروردگار تو، نازل نمىشويم; آنچه پيش روى ما، و پشت سر ما، و آنچه ميان اين دو مىباشد، همه از آن اوست; و پروردگارت هرگز فراموشكار نبوده (و نيست)!
(64)
رب السماوات و الارض و ما بينهما فاعبده و اصطبر لعبادته هل تعلم له سميا
(65)
همان پروردگار آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد! او را پرستش كن; و در راه عبادتش شكيبا باش! آيا مثل و مانندى براى او مىيابى؟!
(65)
و يقول الانسان ا اذا ما مت لسوف اخرج حيا
(66)
انسان مىگويد: «آيا پس از مردن، زنده (از قبر) بيرون خواهم آمد؟!»
(66)
ا و لا يذكر الانسان انا خلقناه من قبل و لم يك شيئا
(67)
آيا انسان به خاطر نمىآورد كه ما پيش از اين او را آفريديم در حالى كه چيزى نبود؟!
(67)
فو ربك لنحشرنهم و الشياطين ثم لنحضرنهم حول جهنم جثيا
(68)
سوگند به پروردگارت كه همه آنها را همراه با شياطين در قيامت جمع مىكنيم; سپس همه را -در حالى كه به زانو درآمدهاند- گرداگرد جهنم حاضر مىسازيم.
(68)
ثم لننزعن من كل شيعة ايهم اشد على الرحمن عتيا
(69)
سپس از هر گروه و جمعيتى، كسانى را كه در برابر خداوند رحمان از همه سركش تر بودهاند، جدا مىكنيم.
(69)
ثم لنحن اعلم بالذين هم اولى بها صليا
(70)
بعد از آن، ما بخوبى از كسانى كه براى سوختن در آتش سزاوارترند، آگاهتريم!
(70)
و ان منكم الا واردها كان على ربك حتما مقضيا
(71)
و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مىشويد; اين امرى است حتمى و قطعى بر پروردگارت!
(71)
ثم ننجي الذين اتقوا و نذر الظالمين فيها جثيا
(72)
سپس آنها را كه تقوا پيشه كردند از آن رهايى مىبخشيم; و ظالمان را -در حالى كه (از ضعف و ذلت) به زانو درآمدهاند- در آن رها مىسازيم.
(72)
و اذا تتلى عليهم آياتنا بينات قال الذين كفروا للذين آمنوا اي الفريقين خير مقاما و احسن نديا
(73)
و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان خوانده مىشود، كافران به مؤمنان مىگويند: «كدام يك از دو گروه ( ما و شما) جايگاهش بهتر، و جلسات انس و مشورتش زيباتر، و بخشش او بيشتر است؟ !»
(73)
و كم اهلكنا قبلهم من قرن هم احسن اثاثا و رءيا
(74)
چه بسيار اقوامى را پيش از آنان نابود كرديم كه هم مال و ثروتشان از آنها بهتر بود، و هم ظاهرشان آراستهتر!
(74)
قل من كان في الضلالة فليمدد له الرحمن مدا حتى اذا راوا ما يوعدون اما العذاب و اما الساعة فسيعلمون من هو شر مكانا و اضعف جندا
(75)
بگو: «كسى كه در گمراهى است، بايد خداوند به او مهلت دهد تا زمانى كه وعده الهى را با چشم خود ببينند: يا عذاب (اين دنيا)، يا (عذاب) قيامت! (آن روز) خواهند دانست چه كسى جايش بدتر، و لشكرش ناتوانتر است!»
(75)
و يزيد الله الذين اهتدوا هدى و الباقيات الصالحات خير عند ربك ثوابا و خير مردا
(76)
(اما) كسانى كه در راه هدايت گام نهادند، خداوند بر هدايتشان مىافزايد; و آثار شايستهاى كه (از انسان) باقى مىماند، ثوابش در پيشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش خوبتر است!
(76)
ا فرايت الذي كفر بآياتنا و قال لاوتين مالا و ولدا
(77)
آيا ديدى كسى را كه به آيات ما كافر شد، و گفت: «اموال و فرزندان فراوانى به من داده خواهد شد»؟!
(77)
اطلع الغيب ام اتخذ عند الرحمن عهدا
(78)
آيا او از غيب آگاه گشته، يا نزد خدا عهد و پيمانى گرفته است؟!
(78)
كلا سنكتب ما يقول و نمد له من العذاب مدا
(79)
هرگز چنين نيست! ما بزودى آنچه را مىگويد مىنويسيم و عذاب را بر او مستمر خواهيم داشت!
(79)
و نرثه ما يقول و ياتينا فردا
(80)
آنچه را او مىگويد (از اموال و فرزندان)، از او به ارث مىبريم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد!
(80)
و اتخذوا من دون الله آلهة ليكونوا لهم عزا
(81)
و آنان غير از خدا، معبودانى را براى خود برگزيدند تا مايه عزتشان باشد! (چه پندار خامى!)
(81)
كلا سيكفرون بعبادتهم و يكونون عليهم ضدا
(82)
هرگز چنين نيست! به زودى (معبودها) منكر عبادت آنان خواهند شد; (بلكه) بر ضدشان قيام مىكنند!
(82)
ا لم تر انا ارسلنا الشياطين على الكافرين تؤزهم ازا
(83)
آيا نديدى كه ما شياطين را بسوى كافران فرستاديم تا آنان را شديدا تحريك كنند؟!
(83)
فلا تعجل عليهم انما نعد لهم عدا
(84)
پس درباره آنان شتاب مكن; ما آنها (و اعمالشان) را به دقت شماره ميكنيم!
(84)
يوم نحشر المتقين الى الرحمن وفدا
(85)
در آن روز كه پرهيزگاران را دسته جمعى بسوى خداوند رحمان (و پاداشهاى او) محشور مىكنيم...
(85)
و نسوق المجرمين الى جهنم وردا
(86)
و مجرمان را (همچون شتران تشنهكامى كهبه سوى آبگاه مىروند) به جهنم مىرانيم...
(86)
لا يملكون الشفاعة الا من اتخذ عند الرحمن عهدا
(87)
آنان هرگز مالك شفاعت نيستند; مگر كسى كه نزد خداوند رحمان، عهد و پيمانى دارد.
(87)
و قالوا اتخذ الرحمن ولدا
(88)
و گفتند: «خداوند رحمان فرزندى براى خود برگزيده است».
(88)
لقد جئتم شيئا ادا
(89)
راستى مطلب زشت و زنندهاى گفتيد!
(89)
تكاد السماوات يتفطرن منه و تنشق الارض و تخر الجبال هدا
(90)
نزديك است به خاطر اين سخن آسمانها از هم متلاشى گردد، و زمين شكافته شود، و كوهها بشدت فرو ريزد...
(90)
ان دعوا للرحمن ولدا
(91)
از اين رو كه براى خداوند رحمان فرزندى قائل شدند!
(91)
و ما ينبغي للرحمن ان يتخذ ولدا
(92)
در حالى كه هرگز براى خداوند رحمان سزاوار نيست كه فرزندى برگزيند!
(92)
ان كل من في السماوات و الارض الا آتي الرحمن عبدا
(93)
تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، بنده اويند!
(93)
لقد احصاهم و عدهم عدا
(94)
خداوند همه آنها را احصا كرده، و به دقت شمرده است!
(94)
و كلهم آتيه يوم القيامة فردا
(95)
و همگى روز رستاخيز، تك و تنها نزد او حاضر مىشوند!
(95)
ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا
(96)
مسلما كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبتى براى آنان در دلها قرار مىدهد!
(96)
فانما يسرناه بلسانك لتبشر به المتقين و تنذر به قوما لدا
(97)
و ما فقط آن ( قرآن) را بر زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزگاران را بوسيله آن بشارت دهى، و دشمنان سرسخت را با آنان انذار كنى.
(97)
و كم اهلكنا قبلهم من قرن هل تحس منهم من احد او تسمع لهم ركزا
(98)
چه بسيار اقوام (بىايمان و گنهكارى) را كه پيش از آنان هلاك كرديم; آيا احدى از آنها را احساس مىكنى؟! يا كمترين صدايى از آنان مىشنوى؟!
(98)