شماره سوره
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
نام سوره
الفاتحة
البقرة
آلعمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس
الفاتحة
البقرة
آلعمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس
سوره مباركه النحل
سوره شماره 16
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
اتى امر الله فلا تستعجلوه سبحانه و تعالى عما يشركون
(1)
فرمان خدا (براى مجازات مشركان و مجرمان،) فرا رسيده است; براى آن عجله نكنيد! منزه و برتر است خداوند از آنچه همتاى او قرارمىدهند!
(1)
ينزل الملائكة بالروح من امره على من يشاء من عباده ان انذروا انه لا اله الا انا فاتقون
(2)
فرشتگان را با روح (الهى) بفرمانش بر هر كس از بندگانش بخواهد نازل مىكند; (و به آنها دستور مىدهد) كه مردم را انذار كنيد; (و بگوييد:) معبودى جز من نيست; از (مخالفت دستور) من، بپرهيزيد!
(2)
خلق السماوات و الارض بالحق تعالى عما يشركون
(3)
آسمانها و زمين را بحق آفريد; او برتر است از اينكه همتايى براى او قرار مىدهند!
(3)
خلق الانسان من نطفة فاذا هو خصيم مبين
(4)
انسان را از نطفه بىارزشى آفريد; و سرانجام (او موجودى فصيح، و) مدافع آشكار از خويشتن گرديد!
(4)
و الانعام خلقها لكم فيها دفء و منافع و منها تاكلون
(5)
و چهارپايان را آفريد; در حالى كه در آنها، براى شما وسيله پوشش، و منافع ديگرى است; و از گوشت آنها مىخوريد!
(5)
و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون
(6)
و در آنها براى شما زينت و شكوه است به هنگامى كه آنها را به استراحتگاهشان بازمىگردانيد، و هنگامى كه (صبحگاهان) به صحرا مىفرستيد!
(6)
و تحمل اثقالكم الى بلد لم تكونوا بالغيه الا بشق الانفس ان ربكم لرؤف رحيم
(7)
آنها بارهاى سنگين شما را به شهرى حمل مىكنند كه جز با مشقت زياد، به آن نمىرسيديد; پروردگارتان رؤوف و رحيم است (كه اين وسايل حيات را در اختيارتان قرار داده)!
(7)
و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و زينة و يخلق ما لا تعلمون
(8)
همچنين اسبها و استرهاو الاغها را آفريد; تا بر آنها سوار شويد و زينت شما باشد، و چيزهايى مىآفريند كه نمىدانيد.
(8)
و على الله قصد السبيل و منها جائر و لو شاء لهداكم اجمعين
(9)
و بر خداست كه راه راست را (به بندگان) نشان دهد; اما بعضى از راهها بيراهه است! و اگر خدا بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدايت مىكند (;ولى اجبار سودى ندارد).
(9)
هو الذي انزل من السماء ماء لكم منه شراب و منه شجر فيه تسيمون
(10)
او كسى است كه از آسمان، آبى فرستاد، كه نوشيدن شما از آن است; و (همچنين) گياهان و درختانى كه حيوانات خود را در آن به چرا مىبريد، نيز از آن است.
(10)
ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الاعناب و من كل الثمرات ان في ذلك لآية لقوم يتفكرون
(11)
خداوند با آن (آب باران)، براى شما زراعت و زيتون و نخل و انگور، و از همه ميوهها مىروياند; مسلما در اين، نشانه روشنى براى انديشمندان است.
(11)
و سخر لكم الليل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره ان في ذلك لآيات لقوم يعقلون
(12)
او شب و روز و خورشيد و ماه را مسخر شما ساخت; و ستارگان نيز به فرمان او مسخر شمايند; در اين، نشانههايى است (از عظمت خدا،) براى گروهى كه عقل خود را به كار مىگيرند!
(12)
و ما ذرا لكم في الارض مختلفا الوانه ان في ذلك لآية لقوم يذكرون
(13)
(علاوه بر اين،) مخلوقاتى را كه در زمين به رنگهاى گوناگون آفريده نيز مسخر (فرمان شما) ساخت; در اين، نشانه روشنى است براى گروهى كه متذكر مىشوند!
(13)
« و هو الذي سخر البحر لتاكلوا منه لحما طريا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و ترى الفلك مواخر فيه و لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون
(14)
او كسى است كه دريا را مسخر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخوريد; و زيورى براى پوشيدن (مانند مرواريد) از آن استخراج كنيد; و كشتيها را مىبينى كه سينه دريا را مىشكافند تا شما (به تجارت پردازيد و) از فضل خدا بهره گيريد; شايد شكر نعمتهاى او را بجا آوريد!
(14)
و القى في الارض رواسي ان تميد بكم و انهارا و سبلا لعلكم تهتدون
(15)
و در زمين، كوههاى ثابت و محكمى افكند تا لرزش آن را نسبت به شما بگيرد; و نهرها و راههايى ايجاد كرد، تا هدايت شويد.
(15)
و علامات و بالنجم هم يهتدون
(16)
و (نيز) علاماتى قرار داد; و (شب هنگام) به وسيله ستارگان هدايت مىشوند.
(16)
ا فمن يخلق كمن لا يخلق ا فلا تذكرون
(17)
آيا كسى كه (اين گونه مخلوقات را) مىآفريند، همچون كسى است كه نمىآفريند؟! آيا متذكر نمىشويد؟!
(17)
و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها ان الله لغفور رحيم
(18)
و اگر نعمتهاى خدا را بشماريد، هرگز نمىتوانيد آنها را احصا كنيد; خداوند بخشنده و مهربان است!
(18)
و الله يعلم ما تسرون و ما تعلنون
(19)
خداوند آنچه را پنهان مىداريد و آنچه را آشكار مىسازيد، مىداند.
(19)
و الذين يدعون من دون الله لا يخلقون شيئا و هم يخلقون
(20)
معبودهايى را كه غير از خدا مىخوانند، چيزى را خلق نمىكنند; بلكه خودشان هم مخلوقند!
(20)
اموات غير احياء و ما يشعرون ايان يبعثون
(21)
آنها مردگانى هستند كه هرگز استعداد حيات ندارند; و نمىدانند (عبادتكنندگانشان) در چه زمانى محشور مىشوند!
(21)
الهكم اله واحد فالذين لا يؤمنون بالآخرة قلوبهم منكرة و هم مستكبرون
(22)
معبود شما خداوند يگانه است; اما كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، دلهايشان (حق را) انكار مىكند و مستكبرند.
(22)
لا جرم ان الله يعلم ما يسرون و ما يعلنون انه لا يحب المستكبرين
(23)
قطعا خداوند از آنچه پنهان مىدارند و آنچه آشكار مىسازند با خبر است; او مستكبران را دوست نمىدارد!
(23)
و اذا قيل لهم ما ذا انزل ربكم قالوا اساطير الاولين
(24)
و هنگامى كه به آنها گفته شود: «پروردگار شما چه نازل كرده است؟» مىگويند: «اينها (وحى الهى نيست;) همان افسانههاى دروغين پيشينيان است!»
(24)
ليحملوا اوزارهم كاملة يوم القيامة و من اوزار الذين يضلونهم بغير علم الا ساء ما يزرون
(25)
آنها بايد روز قيامت، (هم) بار گناهان خود را بطور كامل بر دوش كشند; و هم سهمى از گناهان كسانى كه بخاطر جهل، گمراهشان مىسازند! بدانيد آنها بار سنگين بدى بر دوش مىكشند!
(25)
قد مكر الذين من قبلهم فاتى الله بنيانهم من القواعد فخر عليهم السقف من فوقهم و اتاهم العذاب من حيث لا يشعرون
(26)
كسانى كه قبل از ايشان بودند (نيز) از اين توطئهها داشتند; ولى خداوند به سراغ شالوده (زندگى) آنها رفت; و آن را از اساس ويران كرد; و سقف از بالا بر سرشان فرو ريخت; و عذاب (الهى) از آن جايى كه نمىدانستند به سراغشان آمد!
(26)
ثم يوم القيامة يخزيهم و يقول اين شركائي الذين كنتم ان الخزي اليوم و السوء على الكافرين
(27)
سپس روز قيامت خدا آنها را رسوا مىسازد; و مىگويد: «شريكانى كه شما براى من ساختيد، و بخاطر آنها با ديگران دشمنى مىكرديد، كجا هستيد؟!» (در اين هنگام،) كسانى كه به آنها علم داده شده مىگويند: «رسوايى و بدبختى، امروز بر كافران است!»
(27)
الذين تتوفاهم الملائكة ظالمي انفسهم فالقوا السلم ما كنا نعمل من سوء بلى ان الله عليم بما كنتم تعملون
(28)
همانها كه فرشتگان (مرگ) روحشان را مىگيرند در حالى كه به خود ظلم كرده بودند! در اين موقع آنها تسليم مىشوند (و بدروغ مىگويند:) ما كار بدى انجام نمىداديم! آرى، خداوند به آنچه انجام مىداديد عالم است!
(28)
فادخلوا ابواب جهنم خالدين فيها فلبئس مثوى المتكبرين
(29)
(به آنها گفته مىشود:) اكنون از درهاى جهنم وارد شويد در حالى كه جاودانه در آن خواهيد بود! چه جاى بدى است جايگاه مستكبران!
(29)
و قيل للذين اتقوا ما ذا انزل ربكم قالوا خيرا للذين احسنوا في هذه الدنيا حسنة و لدار الآخرة خير و لنعم دار المتقين
(30)
(ولى هنگامى كه) به پرهيزگاران گفته مىشد: «پروردگار شما چه چيز نازل كرده است؟» مىگفتند: «خير (و سعادت)» (آرى،) براى كسانى كه نيكى كردند، در اين دنيا نيكى است; و سراى آخرت از آن هم بهتر است; و چه خوب است سراى پرهيزگاران!
(30)
جنات عدن يدخلونها تجري من تحتها الانهار لهم فيها ما يشاؤن كذلك يجزي الله المتقين
(31)
باغهايى از بهشت جاويدان است كه همگى وارد آن مىشوند; نهرها از زير درختانش مىگذرد; هر چه بخواهند در آنجا هست; خداوند پرهيزگاران را چنين پاداش مىدهد!
(31)
الذين تتوفاهم الملائكة طيبين يقولون سلام عليكم ادخلوا الجنة بما كنتم تعملون
(32)
همانها كه فرشتگان (مرگ) روحشان را مىگيرند در حالى كه پاك و پاكيزهاند; به آنها مىگويند: «سلام بر شما! وارد بهشت شويد به خاطر اعمالى كه انجام مىداديد!»
(32)
هل ينظرون الا ان تاتيهم الملائكة او ياتي امر ربك كذلك فعل الذين من قبلهم و ما ظلمهم الله و لكن كانوا انفسهم يظلمون
(33)
آيا آنها انتظارى جز اين دارند كه فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بيايند، يا فرمان پروردگارت (براى مجازاتشان) فرا رسد (آنگاه توبه كنند؟! ولى توبه آنها در آن زمان بى اثر است! آرى،) كسانى كه پيش از ايشان بودند نيز چنين كردند! خداوند به آنها ستم نكرد; ولى آنان به خويشتن ستم مىنمودند!
(33)
فاصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزؤن
(34)
و سرانجام بديهاى اعمالشان به آنها رسيد; و آنچه را (از وعدههاى عذاب) استهزا مىكردند، بر آنان وارد شد.
(34)
و قال الذين اشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شيء نحن و لا آباؤنا و لا حرمنا من دونه من شيء كذلك فعل الذين من قبلهم فهل على الرسل الا البلاغ المبين
(35)
مشركان گفتند: «اگر خدا مىخواست، نه ما و نه پدران ما، غير او را پرستش نمىكرديم; و چيزى را بدون اجازه او حرام نمىساختيم!» (آرى،) كسانى كه پيش از ايشان بودند نيز همين كارها را انجام دادند; ولى آيا پيامبران وظيفهاى جز ابلاغ آشكار دارند؟!
(35)
و لقد بعثنا في كل امة رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت فمنهم من هدى الله و منهممن حقت عليه الضلالة فسيروا في الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذبين
(36)
ما در هر امتى رسولى برانگيختيم كه: «خداى يكتا را بپرستيد; و از طاغوت اجتناب كنيد!» خداوند گروهى را هدايت كرد; و گروهى ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت; پس در روى زمين بگرديد و ببينيد عاقبت تكذيبكنندگان چگونه بود!
(36)
ان تحرص على هداهم فان الله لا يهدي من يضل و ما لهم من ناصرين
(37)
هر قدر بر هدايت آنها حريص باشى، (سودى ندارد; چرا) كه خداوند كسى را كه گمراه ساخت، هدايت نمىكند; و آنها ياورانى نخواهند داشت!
(37)
و اقسموا بالله جهد ايمانهم لا يبعث الله من يموت بلى وعدا عليه حقا و لكن اكثر الناس لا يعلمون
(38)
آنها سوگندهاى شديد به خدا ياد كردند كه: «هرگز خداوند كسى را كه مىميرد، برنمىانگيزد! آرى، اين وعده قطعى خداست (كه همه مردگان را براى جزا بازمىگرداند); ولى بيشتر مردم نمىدانند!
(38)
ليبين لهم الذي يختلفون فيه و ليعلم الذين كفروا انهم كانوا كاذبين
(39)
هدف اين است كه آنچه را در آن اختلاف داشتند، براى آنها روشن سازد; و كسانى كه منكر شدند، بدانند دروغ مىگفتند!
(39)
انما قولنا لشيء اذا اردناه ان نقول له كن فيكون
(40)
(رستاخيز مردگان براى ما مشكل نيست; زيرا) وقتى چيزى را اراده مىكنيم، فقط به آن مىگوييم: «موجود باش!» بلافاصله موجود مىشود.
(40)
و الذين هاجروا في الله من بعد ما ظلموا لنبوئنهم في الدنيا حسنة و لاجر الآخرة اكبر لو كانوا يعلمون
(41)
آنها كه پس از ستم ديدن در راه خدا، هجرت كردند، در اين دنيا جايگاه (و مقام) خوبى به آنها مىدهيم; و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مىدانستند!
(41)
الذين صبروا و على ربهم يتوكلون
(42)
آنها كسانى هستند كه صبر و استقامت پيشه كردند، و تنها بر پروردگارشان توكل مىكنند.
(42)
و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا نوحي اليهم فسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون
(43)
و پيش از تو، جز مردانى كه به آنها وحى مىكرديم، نفرستاديم! اگر نمىدانيد، از آگاهان بپرسيد (تا تعجب نكنيد از اينكه پيامبر اسلام از ميان همين مردان برانگيخته شده است)!
(43)
بالبينات و الزبر و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم و لعلهم يتفكرون
(44)
(از آنها بپرسيد كه) از دلايل روشن و كتب (پيامبران پيشين آگاهند!) و ما اين ذكر ( قرآن) را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى; و شايد انديشه كنند!
(44)
ا فامن الذين مكروا السيئات ان يخسف الله بهم الارض او ياتيهم العذاب من حيث لا يشعرون
(45)
آيا توطئهگران از اين ايمن گشتند كه ممكن است خدا آنها را در زمين فروبرد، و يا مجازات (الهى)، از آن جا كه انتظارش را ندارند، به سراغشان آيد؟!...
(45)
او ياخذهم في تقلبهم فما هم بمعجزين
(46)
يا به هنگامى (كه براى كسب مال و ثروت افزونتر) در رفت و آمدند، دامانشان را بگيرد در حالى كه قادر به فرار نيستند؟!...
(46)
او ياخذهم على تخوف فان ربكم لرؤف رحيم
(47)
يا بطور تدريجى، با هشدارهاى خوفانگيز آنان را گرفتار سازد؟! چرا كه پروردگار شما، رؤوف و رحيم است.
(47)
ا و لم يروا الى ما خلق الله من شيء يتفيؤا ظلاله عن اليمين و الشمائل سجدا لله و هم داخرون
(48)
آيا آنها مخلوقات خدا را نديدند كه سايههايشان از راست و چپ حركت دادند، و با خضوع براى خدا سجده مىكنند؟!
(48)
و لله يسجد ما في السماوات و ما في الارض من دابة و الملائكة و هم لا يستكبرون
(49)
(نه تنها سايهها، بلكه) تمام آنچه در آسمانها و زمين از جنبندگان وجود دارد، و همچنين فرشتگان، براى خدا سجده مىكنند و تكبر نمىورزند.
(49)
يخافون ربهم من فوقهم و يفعلون ما يؤمرون
(50)
آنها (تنها) از (مخالفت) پروردگارشان، كه حاكم بر آنهاست، مىترسند; و آنچه را ماموريت دارند انجام مىدهند.
(50)
و قال الله لا تتخذوا الهين اثنين انما هو اله واحد فاياي فارهبون
(51)
خداوند فرمان داده: «دو معبود (براى خود) انتخاب نكنيد; معبود (شما) همان خداى يگانه است; تنها از (كيفر) من بترسيد!»
(51)
و له ما في السماوات و الارض و له الدين واصبا ا فغير الله تتقون
(52)
آنچه در آسمانها و زمين است، از آن اوست; و دين خالص (نيز) همواره از آن او مىباشد; آيا از غير او مىترسيد؟!
(52)
و ما بكم من نعمة فمن الله ثم اذا مسكم الضر فاليه تجئرون
(53)
آنچه از نعمتها داريد، همه از سوى خداست! و هنگامى كه ناراحتى به شما رسد، فقط او را مىخوانيد!
(53)
ثم اذا كشف الضر عنكم اذا فريق منكم بربهم يشركون
(54)
(اما) هنگامى كه ناراحتى و رنج را از شما برطرف مىسازد، ناگاه گروهى از شما براى پروردگارشان همتا قائل مىشوند.
(54)
ليكفروا بما آتيناهم فتمتعوا فسوف تعلمون
(55)
(بگذار) تا نعمتهايى را كه به آنها دادهايم كفران كنند! (اكنون) چند روزى (از متاع دنيا) بهره گيريد، اما بزودى خواهيد دانست (سرانجام كارتان به كجا خواهد كشيد)!
(55)
و يجعلون لما لا يعلمون نصيبا مما رزقناهم تالله لتسئلن عما كنتم تفترون
(56)
آنان براى بتهايى كه هيچ گونه سود و زيانى از آنها سراغ ندارند، سهمى از آنچه به آنان روزى دادهايم قرارمىدهند; به خدا سوگند، (در دادگاه قيامت،) از اين افتراها كه مىبنديد، بازپرسى خواهيد شد!
(56)
و يجعلون لله البنات سبحانه و لهم ما يشتهون
(57)
آنها (در پندار خود،) براى خداوند دختران قرارمىدهند; -منزه است (از اينكه فرزندى داشته باشد)- ولى براى خودشان، آنچه را ميل دارند قائل مىشوند...
(57)
و اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسودا و هو كظيم
(58)
در حالى كه هرگاه به يكى از آنها بشارت دهند دختر نصيب تو شده، صورتش (از فراب ناراحتى) سياه مىشود; و به شدت خشمگين مىگردد;...
(58)
يتوارى من القوم من سوء ما بشر به ا يمسكه على هون ام يدسه في التراب الا ساء ما يحكمون
(59)
بخاطر بشارت بدى كه به او داده شده، از قوم و قبيله خود متوارى مىگردد; (و نمىداند) آيا او را با قبول ننگ نگهدارد، يا در خاك پنهانش كند؟! چه بد حكم مىكنند!
(59)
للذين لا يؤمنون بالآخرة مثل السوء و لله المثل الاعلى و هو العزيز الحكيم
(60)
براى آنها كه به سراى آخرت ايمان ندارند، صفات زشت است; و براى خدا، صفات عالى است; و او قدرتمند و حكيم است.
(60)
و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابة و لكن يؤخرهم الى اجل مسمى فاذا جاء اجلهم لا يستاخرون ساعة و لا يستقدمون
(61)
و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات مىكرد، جنبندهاى را بر پشت زمين باقى نمىگذارد; ولى آنها را تا زمان معينى به تاخير مىاندازد. و هنگامى كه اجلشان فرا رسد، نه ساعتى تاخير مىكنند، و نه ساعتى پيشى مىگيرند.
(61)
و يجعلون لله مايكرهون و تصف السنتهم الكذب ان لهم الحسنى لا جرم ان لهم النار و انهم مفرطون
(62)
آنها براى خدا چيزهايى قرارمىدهند كه خودشان از آن كراهت دارند ( فرزندان دختر); با اين حال زبانشان به دروغ مىگويد سرانجام نيكى دارند! از اين رو براى آنان آتش است; و آنها از پيشگامان (دوزخ)اند.
(62)
تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك فزين لهم الشيطان اعمالهم فهو وليهم اليوم و لهم عذاب اليم
(63)
به خدا سوگند، به سوى امتهاى پيش از تو پيامبرانى فرستاديم; اما شيطان اعمالشان را در نظرشان آراست; و امروز او ولى و سرپرستشان است; و مجازات دردناكى براى آنهاست!
(63)
و ما انزلنا عليك الكتاب الا لتبين لهم الذي اختلفوا فيه و هدى و رحمة لقوم يؤمنون
(64)
ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن كنى; و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است براى قومى كه ايمان مىآورند!
(64)
و الله انزل من السماء ماء فاحيا به الارض بعد موتها ان في ذلك لآية لقوم يسمعون
(65)
خداوند از آسمان، آبى فرستاد; و زمين را، پس از آنكه مرده بود، حيات بخشيد! در اين، نشانه روشنى است براى جمعيتى كه گوش شنوا دارند!
(65)
و ان لكم في الانعام لعبرة نسقيكم مما في بطونه من بين فرث و دم لبنا خالصا سائغا للشاربين
(66)
و در وجود چهارپايان، براى شما (درسهاى) عبرتى است: از درون شكم آنها، از ميان غذاهاى هضمشده و خون، شير خالص و گوارا به شما مىنوشانيم!
(66)
و من ثمرات النخيل و الاعناب تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا ان في ذلك لآية لقوم يعقلون
(67)
و از ميوههاى درختان نخل و انگور، مسكرات (ناپاك) و روزى خوب و پاكيزه مىگيريد; در اين، نشانه روشنى است براى جمعيتى كه انديشه مىكنند!
(67)
و اوحى ربك الى النحل ان اتخذي من الجبال بيوتا و من الشجر و مما يعرشون
(68)
و پروردگار تو به زنبور عسل «وحى» (و الهام غريزى) نمود كه: «از كوهها و درختان و داربستهايى كه مردم مىسازند، خانههايى برگزين!
(68)
ثم كلي من كل الثمرات فاسلكي سبل ربك ذللا يخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فيه شفاء للناس ان في ذلك لآية لقوم يتفكرون
(69)
سپس از تمام ثمرات (و شيره گلها) بخور و راههايى را كه پروردگارت براى تو تعيين كرده است، براحتى بپيما! «از درون شكم آنها، نوشيدنى با رنگهاى مختلف خارج مىشود كه در آن، شفا براى مردم است; به يقين در اين امر، نشانه روشنى است براى جمعيتى كه مىانديشند.
(69)
و الله خلقكم ثم يتوفاكم و منكم من يرد الى ارذل العمر لكي لا يعلم بعد علم شيئا ان الله عليم قدير
(70)
خداوند شما را آفريد; سپس شما را مىميراند; بعضى از شما به نامطلوبترين سنين بالاى عمر مىرسند، تا بعد از علم و آگاهى، چيزى ندانند (و همه چيز را فراموش كنند); خداوند دانا و تواناست!
(70)
و الله فضل بعضكم على بعض في الرزق فما الذين فضلوا برادي رزقهم على ما ملكت ايمانهم فهم فيه سواء ا فبنعمة الله يجحدون
(71)
خداوند بعضى از شما را بر بعضى ديگر از نظر روزى برترى داد (چرا كه استعدادها و تلاشهايتان متفاوت است)! اما آنها كه برترى داده شدهاند، حاضر نيستند از روزى خود به بردگانشان بدهند و همگى در آن مساوى گردند; آيا آنان نعمت خدا را انكار مىنمايند (كه شكر او را ادا نمىكنند)؟!
(71)
و الله جعل لكم من انفسكم ازواجا و جعل لكم من ازواجكم بنين و حفدة و رزقكم من الطيبات ا فبالباطل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون
(72)
خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داد; و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوههايى به وجود آورد; و از پاكيزهها به شما روزى داد; آيا به باطل ايمان مىآورند، و نعمت خدا را انكار مىكنند؟!
(72)
و يعبدون من دون الله ما لا يملك لهم رزقا من السماوات و الارض شيئا و لا يستطيعون
(73)
آنها غير از خدا، موجوداتى را مىپرستند كه هيچ رزقى را براى آنان از آسمانها و زمين در اختيار ندارند; و توان اين كار را نيز ندارند.
(73)
فلا تضربوا لله الامثال ان الله يعلم و انتم لا تعلمون
(74)
پس، براى خدا امثال (و شبيهها) قائل نشويد! خدا مىداند، و شما نمىدانيد.
(74)
ضرب الله مثلا عبدا مملوكا لا يقدر على شيء و من رزقناه منا رزقا حسنا فهو ينفق منه سرا و جهرا هل يستوون الحمد لله بل اكثرهم لا يعلمون
(75)
خداوند مثالى زده: برده مملوكى را كه قادر بر هيچ چيز نيست; و انسان (با ايمانى) را كه از جانب خود، رزقى نيكو به او بخشيدهايم، و او پنهان و آشكار از آنچه خدا به او داده، انفاق مىكند; آيا اين دو نفر يكسانند؟! شكر مخصوص خداست، ولى اكثر آنها نمىدانند!
(75)
و ضرب الله مثلا رجلين احدهما ابكم لا يقدر على شيء و هو كل على مولاه اينما يوجهه لا يات بخير هل يستوي هو و من يامر بالعدل و هو على صراط مستقيم
(76)
خداوند مثالى (ديگر) زده است: دو نفر را، كه يكى از آن دو، گنگ مادرزاد است; و قادر بر هيچ كارى نيست; و سربار صاحبش مىباشد; او را در پى هر كارى بفرستد، خوب انجام نمىدهد; آيا چنين انسانى، با كسى كه امر به عدل و داد مىكند، و بر راهى راست قرار دارد، برابر است؟!
(76)
و لله غيب السماوات و الارض و ما امر الساعة الا كلمح البصر او هو اقرب ان الله على كل شيء قدير
(77)
غيب آسمانها و زمين، مخصوص خداست (و او همه را مىداند); و امر قيامت(بقدرى نزديك و آسان است) درست همانند چشم برهم زدن، و يا از آن هم نزديكتر; چرا كه خدا بر هر چيزى تواناست!
(77)
و الله اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شيئا و جعل لكم السمع و الابصار و الافئدة لعلكم تشكرون
(78)
و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمىدانستيد; و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شكر نعمت او را بجا آوريد!
(78)
ا لم يروا الى الطير مسخرات في جو السماء ما يمسكهن الا الله ان في ذلك لآيات لقوم يؤمنون
(79)
آيا آنها به پرندگانى كه بر فراز آسمانها نگهداشته شده، نظر نيفكندند؟ هيچ كس جز خدا آنها را نگاه نمىدارد; در اين امر، نشانههايى (از عظمت و قدرت خدا) است براى كسانى كه ايمان مىآورند!
(79)
و الله جعل لكم من بيوتكم سكنا و جعل لكم من جلود الانعام بيوتا تستخفونها يوم ظعنكم و يوم اقامتكم و من اصوافها و اوبارها و اشعارها اثاثا و متاعا الى حين
(80)
و خدا براى شما از خانههايتان محل سكونت (و آرامش) قرار داد; و از پوست چهارپايان نيز براى شما خانههايى قرار داد كه روز كوچ كردن و روز اقامتتان، به آسانى مىتوانيد آنها را جا به جا كنيد; و از پشم و كرك و موى آنها، براى شما اثاث و متاع (و وسايل مختلف زندگى) تا زمان معينى قرار داد.
(80)
و الله جعل لكم مما خلق ظلالا و جعل لكم من الجبال اكنانا و جعل لكم سرابيل تقيكم الحر و سرابيل تقيكم باسكم كذلك يتم نعمته عليكم لعلكم تسلمون
(81)
و (نيز) خداوند از آنچه آفريده است سايههايى براى شما قرار داده; و از كوهها پناهگاههايى; و براى شما پيراهنهايى آفريده، كه شما را از گرما (و سرما) حفظ مىكند; و پيراهنهايى كه به هنگام جنگ، حافظ شماست; اين گونه نعمتهايش را بر شما كامل مىكند، شايد تسليم فرمان او شويد!
(81)
فان تولوا فانما عليك البلاغ المبين
(82)
(با اين همه،) اگر روى برتابند، (نگران مباش;) تو فقط وظيفه ابلاغ آشكار دارى.
(82)
يعرفون نعمت الله ثم ينكرونها و اكثرهم الكافرون
(83)
آنها نعمت خدا را مىشناسند; سپس آن را انكار مىكنند; و اكثرشان كافرند!
(83)
و يوم نبعث من كل امة شهيدا ثم لا يؤذن للذين كفروا و لا هم يستعتبون
(84)
(به خاطر بياوريد) روزى را كه از هر امتى گواهى بر آنان برمىانگيزيم; سپس به آنان كه كفر ورزيدند، اجازه (سخن گفتن) داده نمىشود; (بلكه دست و پا و گوش و چشم، حتى پوست تن آنها گواهى مىدهند!) و (نيز) اجازه عذرخواهى و تقاضاى عفو به آنان نمىدهند!
(84)
و اذا راى الذين ظلموا العذاب فلا يخفف عنهم و لا هم ينظرون
(85)
و هنگامى كه ظالمان عذاب را ببينند، نه به آنها تخفيف داده مىشود، و نه مهلت!
(85)
و اذا راى الذين اشركوا شركاءهم قالوا ربنا هؤلاء شركاؤنا الذين كنا ندعوا من دونك فالقوا اليهم القول انكم لكاذبون
(86)
و هنگامى كه مشركان معبودهايى را كه همتاى خدا قرار دادند مىبينند، مىگويند: «پروردگارا! اينها همتايانى هستند كه ما به جاى تو، آنها را مىخوانديم! «در اين هنگام، معبودان به آنها مىگويند: «شما دروغگو هستيد! (شما هواى نفس خود را پرستش مىكرديد!)»
(86)
و القوا الى الله يومئذ السلم و ضل عنهم ما كانوا يفترون
(87)
و در آن روز، همگى (ناگزير) در پيشگاه خدا تسليم مىشوند; و تمام آنچه را (نسبت به خدا) دروغ مىبستند، گم و نابود مىشود!
(87)
الذين كفروا و صدوا عن سبيل الله زدناهم عذابا فوق العذاب بما كانوا يفسدون
(88)
كسانى كه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، بخاطر فسادى كه مىكردند، عذابى بر عذابشان مىافزاييم!
(88)
و يوم نبعث في كل امة شهيدا عليهم من انفسهم و جئنا بك شهيدا على هؤلاء و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شيء و هدى و رحمة و بشرى للمسلمين
(89)
(به ياد آوريد) روزى را كه از هر امتى، گواهى از خودشان بر آنها برمىانگيزيم; و تو را گواه بر آنان قرارمىدهيم! و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است!
(89)
ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغي يعظكم لعلكم تذكرون
(90)
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مىدهد; و از فحشا و منكر و ستم، نهى مىكند; خداوند به شما اندرز مىدهد، شايد متذكر شويد!
(90)
و اوفوابعهد الله اذا عاهدتم و لا تنقضوا الايمان بعد توكيدها و قد جعلتم الله عليكم كفيلا ان الله يعلم ما تفعلون
(91)
و هنگامى كه با خدا عهد بستيد، به عهد او وفا كنيد! و سوگندها را بعد از محكم ساختن نشكنيد، در حالى كه خدا را كفيل و ضامن بر (سوگند) خود قرار دادهايد، به يقين خداوند از آنچه انجام مىدهيد، آگاه است!
(91)
و لا تكونوا كالتي نقضت غزلها من بعد قوة انكاثا تتخذون ايمانكم دخلا بينكم ان تكون امة هي اربى من امة انما يبلوكم الله به و ليبينن لكم يوم القيامة ما كنتم فيه تختلفون
(92)
همانند آن زن (سبك مغز) نباشيد كه پشمهاى تابيده خود را، پس از استحكام،وامىتابيد! در حالى كه (سوگند و پيمان) خود را وسيله خيانت و فساد قرار مىدهيد; بخاطر اينكه گروهى، جمعيتشان از گروه ديگر بيشتر است (و كثرت دشمن را بهانهاى براى شكستن بيعت با پيامبر مىشمريد)! خدا فقط شما را با اين وسيله آزمايش مىكند; و به يقين روز قيامت، آنچه را در آن اختلاف داشتيد، براى شما روشن مىسازد!
(92)
و لو شاء الله لجعلكم امة واحدة و لكن يضل من يشاء و يهدي من يشاء و لتسئلن عما كنتم تعملون
(93)
و اگر خدا مىخواست، همه شما را امت واحدى قرارمىداد; (و همه را به اجبار وادار به ايمان مىكرد; اما ايمان اجبارى فايدهاى ندارد!) ولى خدا هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) گمراه، و هر كس را بخواهد (و لايق بداند) هدايت مىكند! (به گروهى توفيق هدايت داده، و از گروهى سلب مىكند!) و يقينا شما از آنچه انجام مىداديد، بازپرسى خواهيد شد!
(93)
و لا تتخذوا ايمانكم دخلا بينكم فتزل قدم بعد ثبوتها و تذوقوا السوء بما صددتم عن سبيل الله و لكم عذاب عظيم
(94)
سوگندهايتان را وسيله تقلب و خيانت در ميان خود قرار ندهيد، مبادا گامى بعد از ثابتگشتن (بر ايمان) متزلزل شود; و به خاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا، آثار سوء آن را بچشيد! و براى شما، عذاب عظيمى خواهد بود!
(94)
و لا تشتروا بعهد الله ثمنا قليلا انما عند الله هو خير لكم ان كنتم تعلمون
(95)
و (هرگز) پيمان الهى را با بهاى كمى مبادله نكنيد (و هر بهايى در برابر آن ناچيز است!) آنچه نزد خداست، براى شما بهتر است اگر مىدانستيد.
(95)
ما عندكم ينفد و ما عند الله باق و لنجزين الذين صبروا اجرهم باحسن ما كانوا يعملون
(96)
آنچه نزد شماست فانى مىشود; اما آنچه نزد خداست باقى است; و به كسانى كه صبر و استقامت پيشه كنند، مطابق بهترين اعمالى كه انجام مىدادند پاداش خواهيم داد.
(96)
من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فلنحيينه حياة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون
(97)
هر كس كار شايستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مىداريم; و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند، خواهيم داد.
(97)
فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم
(98)
هنگامى كه قرآن مىخوانى، از شر شيطان مطرود، به خدا پناه بر!
(98)
انه ليس له سلطان على الذين آمنوا و على ربهم يتوكلون
(99)
چرا كه او، بر كسانى كه ايمان دارند و بر پروردگارشان توكل مىكنند، تسلطى ندارد.
(99)
انما سلطانه على الذين يتولونه و الذين هم به مشركون
(100)
تسلط او تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزيدهاند، و آنها كه نسبت به او ( خدا) شرك مىورزند (و فرمان شيطان را به جاى فرمان خدا، گردن مىنهند)
(100)
و اذا بدلنا آية مكان آية و الله اعلم بما ينزل قالوا انما انت مفتر بل اكثرهم لا يعلمون
(101)
و هنگامى كه آيهاى را به آيه ديگر مبدل كنيم ( حكمى را نسخ نماييم) -و خدا بهتر مىداند چه حكمى را نازل كند- آنها مىگويند: «تو افترا مىبندى!» اما بيشترشان (حقيقت را) نمىدانند!
(101)
قل نزله روح القدس من ربك بالحق ليثبت الذين آمنوا و هدى و بشرى للمسلمين
(102)
بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحق نازل كرده، تا افراد باايمان را ثابتقدم گرداند; و هدايت و بشارتى است براى عموم مسلمانان!
(102)
و لقد نعلم انهم يقولون انما يعلمه بشر لسان الذي يلحدون اليه اعجمي و هذا لسان عربي مبين
(103)
ما مىدانيم كه آنها مىگويند: «اين آيات را انسانى به او تعليم مىدهد!» در حالى كه زبان كسى كه اينها را به او نسبت مىدهند عجمى است; ولى اين (قرآن)، زبان عربى آشكار است!
(103)
ان الذين لا يؤمنون بآيات الله لا يهديهم الله و لهم عذاب اليم
(104)
به يقين، كسانى كه به آيات الهى ايمان نمىآورند، خدا آنها را هدايت نمىكند; و براى آنان عذاب دردناكى است.
(104)
انما يفتري الكذب الذين لا يؤمنون بآيات الله و اولئك هم الكاذبون
(105)
تنها كسانى دروغ مىبندند كه به آيات خدا ايمان ندارند; (آرى،) دروغگويان واقعى آنها هستند!
(105)
من كفر بالله من بعد ايمانه الا من اكره و قلبه مطمئن بالايمان و لكن من شرح بالكفر صدرا فعليهم غضب من الله و لهم عذاب عظيم
(106)
كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند -بجز آنها كه تحت فشار واقع شدهاند در حالى كه قلبشان آرام و با ايمان است- آرى، آنها كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست; و عذاب عظيمى در انتظارشان!
(106)
ذلك بانهم استحبوا الحياة الدنيا على الآخرة و ان الله لا يهدي القوم الكافرين
(107)
اين به خاطر آن است كه زندگى دنيا (و پست را) بر آخرت ترجيح دادند; و خداوند افراد بىايمان (لجوج) را هدايت نمىكند.
(107)
اولئك الذين طبع الله على قلوبهم و سمعهم و ابصارهم و اولئك هم الغافلون
(108)
آنها كسانى هستند كه (بر اثر فزونى گناه،) خدا بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده; (به همين دليل نمىفهمند،) و غافلان واقعى همانها هستند!
(108)
لا جرم انهم في الآخرة هم الخاسرون
(109)
و ناچار آنها در آخرت زيانكارند.
(109)
ثم ان ربك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثم جاهدوا و صبروا ان ربك من بعدها لغفور رحيم
(110)
اما پروردگار تو نسبت به كسانى كه بعد از فريبخوردن، (به ايمان بازگشتند و) هجرت كردند; سپس جهاد كردند و در راه خدا استقامت نمودند; پروردگارت، بعد از انجام اين كارها، بخشنده و مهربان است (و آنها را مشمول رحمت خود مىسازد).
(110)
يوم تاتي كل نفس تجادل عن نفسها و توفى كل نفس ما عملت و هم لا يظلمون
(111)
(به ياد آوريد) روزى را كه هر كس (در فكر خويشتن است; و تنها) به دفاع از خود برمىخيزد; و نتيجه اعمال هر كسى، بىكم و كاست، به او داده مىشود; و به آنها ظلم نخواهد شد!
(111)
و ضرب الله مثلا قرية كانت آمنة مطمئنة ياتيها رزقها رغدا من كل مكانفكفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا يصنعون
(112)
خداوند (براى آنان كه كفران نعمت مىكنند،) مثلى زده است: منطقه آبادى كه امن و آرام و مطمئن بود; و همواره روزيش از هر جا مىرسيد; اما به نعمتهاى خدا ناسپاسى كردند; و خداوند به خاطر اعمالى كه انجام مىدادند، لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشانيد!
(112)
و لقد جاءهم رسول منهم فكذبوه فاخذهم العذاب و هم ظالمون
(113)
پيامبرى از خودشان به سراغ آنها آمد، او را تكذيب كردند; از اين رو عذاب الهى آنها را فراگرفت در حالى كه ظالم بودند!
(113)
فكلوا مما رزقكم الله حلالا طيبا و اشكروا نعمت الله ان كنتم اياه تعبدون
(114)
پس، از آنچه خدا روزيتان كرده است، حلال و پاكيزه بخوريد; و شكر نعمت خدا را بجا آوريد اگر او را مىپرستيد!
(114)
انما حرم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير و ما اهل لغير الله به فمن اضطر غير باغ و لا عاد فان الله غفور رحيم
(115)
خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوك و آنچه را با نام غير خدا سر بريدهاند، بر شما حرام كرده است; اما كسانى كه ناچار شوند، در حالى كه تجاوز و تعدى از حد ننمايند، (خدا آنها را مىبخشد; چرا كه) خدا بخشنده و مهربان است.
(115)
و لا تقولوا لما تصف السنتكم الكذب هذا حلال و هذا حرام لتفتروا على الله الكذب ان الذين يفترون على الله الكذب لا يفلحون
(116)
به خاطر دروغى كه بر زبانتان جارى مىشود (و چيزى را مجاز و چيزى را ممنوع مىكنيد،) نگوييد: «اين حلال است و آن حرام»، تا بر خدا افترا ببنديد به يقين كسانى كه به خدا دروغ مىبندند، رستگار نخواهند شد!
(116)
متاع قليل و لهم عذاب اليم
(117)
بهره كمى است (كه در اين دنيا نصيبشان مىشود); و عذاب دردناكى در انتظار آنان است!
(117)
و على الذين هادوا حرمنا ما قصصنا عليك من قبل و ما ظلمناهم و لكن كانوا انفسهم يظلمون
(118)
چيزهايى را كه پيش از اين براى تو شرح داديم، بر يهود حرام كرديم; ما به آنها ستم نكرديم، اما آنها به خودشان ظلم و ستم مىكردند!
(118)
ثم ان ربك للذين عملوا السوء بجهالة ثم تابوا من بعد ذلك و اصلحوا ان ربك من بعدها لغفور رحيم
(119)
اما پروردگارت نسبت به آنها كه از روى جهالت، بدى كردهاند، سپس توبه كرده و در مقام جبران برآمدهاند، پروردگارت بعد از آن آمرزنده و مهربان است.
(119)
ان ابراهيم كان امة قانتا لله حنيفا و لم يكن من المشركين
(120)
ابراهيم (به تنهايى) امتى بود مطيع فرمان خدا; خالى از هر گونه انحراف; و از مشركان نبود;
(120)
شاكرا لانعمه اجتباه و هداه الى صراط مستقيم
(121)
شكرگزار نعمتهاى پروردگار بود; خدا او را برگزيد; و به راهى راست هدايت نمود!
(121)
و آتيناه في الدنيا حسنة و انه في الآخرة لمن الصالحين
(122)
ما در دنيا به او (همت) نيكويى داديم; و در آخرت از نيكان است!
(122)
ثم اوحينا اليك ان اتبع ملة ابراهيم حنيفا و ما كان من المشركين
(123)
سپس به تو وحى فرستاديم كه از آيين ابراهيم -كه ايمانى خالص داشت و از مشركان نبود- پيروى كن!
(123)
انما جعل السبتعلى الذين اختلفوا فيه و ان ربك ليحكم بينهم يوم القيامة فيما كانوا فيه يختلفون
(124)
(تحريمهاى) روز شنبه (براى يهود) فقط بعنوان يك مجازات بود، كه در آن هم اختلاف كردند; و پروردگارت روز قيامت، در آنچه اختلاف داشتند، ميان آنها داورى مىكند!
(124)
ادع الى سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن ان ربك هو اعلم بمن ضل عن سبيله و هو اعلم بالمهتدين
(125)
با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن! پروردگارت، از هر كسى بهتر مىداند چه كسى از راه او گمراه شده است; و او به هدايتيافتگان داناتر است.
(125)
و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خير للصابرين
(126)
و هر گاه خواستيد مجازات كنيد، تنها بمقدارى كه به شما تعدى شده كيفر دهيد! و اگر شكيبايى كنيد، اين كار براى شكيبايان بهتر است.
(126)
و اصبر و ما صبرك الا بالله و لا تحزن عليهم و لا تك في ضيق مما يمكرون
(127)
صبر كن، و صبر تو فقط براى خدا و به توفيق خدا باشد! و بخاطر (كارهاى) آنها، اندوهگين و دلسرد مشو! و از توطئههاى آنها، در تنگنا قرار مگير!
(127)
ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون
(128)
خداوند با كسانى است كه تقوا پيشه كردهاند، و كسانى كه نيكوكارند.
(128)