شماره سوره

نام سوره

الفاتحة
البقرة
آل‏عمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس

سوره مباركه النحل سوره شماره 16

بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

اتى امر الله فلا تستعجلوه سبحانه و تعالى عما يشركون (1)
فرمان خدا (براى مجازات مشركان و مجرمان،) فرا رسيده است; براى آن عجله نكنيد! منزه و برتر است خداوند از آنچه همتاى او قرارمى‏دهند! (1)

ينزل الملائكة بالروح من امره على من يشاء من عباده ان انذروا انه لا اله الا انا فاتقون (2)
فرشتگان را با روح (الهى) بفرمانش بر هر كس از بندگانش بخواهد نازل مى‏كند; (و به آنها دستور مى‏دهد) كه مردم را انذار كنيد; (و بگوييد:) معبودى جز من نيست; از (مخالفت دستور) من، بپرهيزيد! (2)

خلق السماوات و الارض بالحق تعالى عما يشركون (3)
آسمانها و زمين را بحق آفريد; او برتر است از اينكه همتايى براى او قرار مى‏دهند! (3)

خلق الانسان من نطفة فاذا هو خصيم مبين (4)
انسان را از نطفه بى‏ارزشى آفريد; و سرانجام (او موجودى فصيح، و) مدافع آشكار از خويشتن گرديد! (4)

و الانعام خلقها لكم فيها دف‏ء و منافع و منها تاكلون (5)
و چهارپايان را آفريد; در حالى كه در آنها، براى شما وسيله پوشش، و منافع ديگرى است; و از گوشت آنها مى‏خوريد! (5)

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون (6)
و در آنها براى شما زينت و شكوه است به هنگامى كه آنها را به استراحتگاهشان بازمى‏گردانيد، و هنگامى كه (صبحگاهان) به صحرا مى‏فرستيد! (6)

و تحمل اثقالكم الى بلد لم تكونوا بالغيه الا بشق الانفس ان ربكم لرؤف رحيم (7)
آنها بارهاى سنگين شما را به شهرى حمل مى‏كنند كه جز با مشقت زياد، به آن نمى‏رسيديد; پروردگارتان رؤوف و رحيم است (كه اين وسايل حيات را در اختيارتان قرار داده)! (7)

و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و زينة و يخلق ما لا تعلمون (8)
همچنين اسبها و استرهاو الاغها را آفريد; تا بر آنها سوار شويد و زينت شما باشد، و چيزهايى مى‏آفريند كه نمى‏دانيد. (8)

و على الله قصد السبيل و منها جائر و لو شاء لهداكم اجمعين (9)
و بر خداست كه راه راست را (به بندگان) نشان دهد; اما بعضى از راه‏ها بيراهه است! و اگر خدا بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدايت مى‏كند (;ولى اجبار سودى ندارد). (9)

هو الذي انزل من السماء ماء لكم منه شراب و منه شجر فيه تسيمون (10)
او كسى است كه از آسمان، آبى فرستاد، كه نوشيدن شما از آن است; و (همچنين) گياهان و درختانى كه حيوانات خود را در آن به چرا مى‏بريد، نيز از آن است. (10)

ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الاعناب و من كل الثمرات ان في ذلك لآية لقوم يتفكرون (11)
خداوند با آن (آب باران)، براى شما زراعت و زيتون و نخل و انگور، و از همه ميوه‏ها مى‏روياند; مسلما در اين، نشانه روشنى براى انديشمندان است. (11)

و سخر لكم الليل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره ان في ذلك لآيات لقوم يعقلون (12)
او شب و روز و خورشيد و ماه را مسخر شما ساخت; و ستارگان نيز به فرمان او مسخر شمايند; در اين، نشانه‏هايى است (از عظمت خدا،) براى گروهى كه عقل خود را به كار مى‏گيرند! (12)

و ما ذرا لكم في الارض مختلفا الوانه ان في ذلك لآية لقوم يذكرون (13)
(علاوه بر اين،) مخلوقاتى را كه در زمين به رنگهاى گوناگون آفريده نيز مسخر (فرمان شما) ساخت; در اين، نشانه روشنى است براى گروهى كه متذكر مى‏شوند! (13)

« و هو الذي سخر البحر لتاكلوا منه لحما طريا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و ترى الفلك مواخر فيه و لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون (14)
او كسى است كه دريا را مسخر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخوريد; و زيورى براى پوشيدن (مانند مرواريد) از آن استخراج كنيد; و كشتيها را مى‏بينى كه سينه دريا را مى‏شكافند تا شما (به تجارت پردازيد و) از فضل خدا بهره گيريد; شايد شكر نعمتهاى او را بجا آوريد! (14)

و القى في الارض رواسي ان تميد بكم و انهارا و سبلا لعلكم تهتدون (15)
و در زمين، كوه‏هاى ثابت و محكمى افكند تا لرزش آن را نسبت به شما بگيرد; و نهرها و راه‏هايى ايجاد كرد، تا هدايت شويد. (15)

و علامات و بالنجم هم يهتدون (16)
و (نيز) علاماتى قرار داد; و (شب هنگام) به وسيله ستارگان هدايت مى‏شوند. (16)

ا فمن يخلق كمن لا يخلق ا فلا تذكرون (17)
آيا كسى كه (اين گونه مخلوقات را) مى‏آفريند، همچون كسى است كه نمى‏آفريند؟! آيا متذكر نمى‏شويد؟! (17)

و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها ان الله لغفور رحيم (18)
و اگر نعمتهاى خدا را بشماريد، هرگز نمى‏توانيد آنها را احصا كنيد; خداوند بخشنده و مهربان است! (18)

و الله يعلم ما تسرون و ما تعلنون (19)
خداوند آنچه را پنهان مى‏داريد و آنچه را آشكار مى‏سازيد، مى‏داند. (19)

و الذين يدعون من دون الله لا يخلقون شيئا و هم يخلقون (20)
معبودهايى را كه غير از خدا مى‏خوانند، چيزى را خلق نمى‏كنند; بلكه خودشان هم مخلوقند! (20)

اموات غير احياء و ما يشعرون ايان يبعثون (21)
آنها مردگانى هستند كه هرگز استعداد حيات ندارند; و نمى‏دانند (عبادت‏كنندگانشان) در چه زمانى محشور مى‏شوند! (21)

الهكم اله واحد فالذين لا يؤمنون بالآخرة قلوبهم منكرة و هم مستكبرون (22)
معبود شما خداوند يگانه است; اما كسانى كه به آخرت ايمان نمى‏آورند، دلهايشان (حق را) انكار مى‏كند و مستكبرند. (22)

لا جرم ان الله يعلم ما يسرون و ما يعلنون انه لا يحب المستكبرين (23)
قطعا خداوند از آنچه پنهان مى‏دارند و آنچه آشكار مى‏سازند با خبر است; او مستكبران را دوست نمى‏دارد! (23)

و اذا قيل لهم ما ذا انزل ربكم قالوا اساطير الاولين (24)
و هنگامى كه به آنها گفته شود: «پروردگار شما چه نازل كرده است؟» مى‏گويند: «اينها (وحى الهى نيست;) همان افسانه‏هاى دروغين پيشينيان است!» (24)

ليحملوا اوزارهم كاملة يوم القيامة و من اوزار الذين يضلونهم بغير علم الا ساء ما يزرون (25)
آنها بايد روز قيامت، (هم) بار گناهان خود را بطور كامل بر دوش كشند; و هم سهمى از گناهان كسانى كه بخاطر جهل، گمراهشان مى‏سازند! بدانيد آنها بار سنگين بدى بر دوش مى‏كشند! (25)

قد مكر الذين من قبلهم فاتى الله بنيانهم من القواعد فخر عليهم السقف من فوقهم و اتاهم العذاب من حيث لا يشعرون (26)
كسانى كه قبل از ايشان بودند (نيز) از اين توطئه‏ها داشتند; ولى خداوند به سراغ شالوده (زندگى) آنها رفت; و آن را از اساس ويران كرد; و سقف از بالا بر سرشان فرو ريخت; و عذاب (الهى) از آن جايى كه نمى‏دانستند به سراغشان آمد! (26)

ثم يوم القيامة يخزيهم و يقول اين شركائي الذين كنتم ان الخزي اليوم و السوء على الكافرين (27)
سپس روز قيامت خدا آنها را رسوا مى‏سازد; و مى‏گويد: «شريكانى كه شما براى من ساختيد، و بخاطر آنها با ديگران دشمنى مى‏كرديد، كجا هستيد؟!» (در اين هنگام،) كسانى كه به آنها علم داده شده مى‏گويند: «رسوايى و بدبختى، امروز بر كافران است!» (27)

الذين تتوفاهم الملائكة ظالمي انفسهم فالقوا السلم ما كنا نعمل من سوء بلى ان الله عليم بما كنتم تعملون (28)
همانها كه فرشتگان (مرگ) روحشان را مى‏گيرند در حالى كه به خود ظلم كرده بودند! در اين موقع آنها تسليم مى‏شوند (و بدروغ مى‏گويند:) ما كار بدى انجام نمى‏داديم! آرى، خداوند به آنچه انجام مى‏داديد عالم است! (28)

فادخلوا ابواب جهنم خالدين فيها فلبئس مثوى المتكبرين (29)
(به آنها گفته مى‏شود:) اكنون از درهاى جهنم وارد شويد در حالى كه جاودانه در آن خواهيد بود! چه جاى بدى است جايگاه مستكبران! (29)

و قيل للذين اتقوا ما ذا انزل ربكم قالوا خيرا للذين احسنوا في هذه الدنيا حسنة و لدار الآخرة خير و لنعم دار المتقين (30)
(ولى هنگامى كه) به پرهيزگاران گفته مى‏شد: «پروردگار شما چه چيز نازل كرده است؟» مى‏گفتند: «خير (و سعادت)» (آرى،) براى كسانى كه نيكى كردند، در اين دنيا نيكى است; و سراى آخرت از آن هم بهتر است; و چه خوب است سراى پرهيزگاران! (30)

جنات عدن يدخلونها تجري من تحتها الانهار لهم فيها ما يشاؤن كذلك يجزي الله المتقين (31)
باغهايى از بهشت جاويدان است كه همگى وارد آن مى‏شوند; نهرها از زير درختانش مى‏گذرد; هر چه بخواهند در آنجا هست; خداوند پرهيزگاران را چنين پاداش مى‏دهد! (31)

الذين تتوفاهم الملائكة طيبين يقولون سلام عليكم ادخلوا الجنة بما كنتم تعملون (32)
همانها كه فرشتگان (مرگ) روحشان را مى‏گيرند در حالى كه پاك و پاكيزه‏اند; به آنها مى‏گويند: «سلام بر شما! وارد بهشت شويد به خاطر اعمالى كه انجام مى‏داديد!» (32)

هل ينظرون الا ان تاتيهم الملائكة او ياتي امر ربك كذلك فعل الذين من قبلهم و ما ظلمهم الله و لكن كانوا انفسهم يظلمون (33)
آيا آنها انتظارى جز اين دارند كه فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بيايند، يا فرمان پروردگارت (براى مجازاتشان) فرا رسد (آنگاه توبه كنند؟! ولى توبه آنها در آن زمان بى اثر است! آرى،) كسانى كه پيش از ايشان بودند نيز چنين كردند! خداوند به آنها ستم نكرد; ولى آنان به خويشتن ستم مى‏نمودند! (33)

فاصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزؤن (34)
و سرانجام بديهاى اعمالشان به آنها رسيد; و آنچه را (از وعده‏هاى عذاب) استهزا مى‏كردند، بر آنان وارد شد. (34)

و قال الذين اشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شي‏ء نحن و لا آباؤنا و لا حرمنا من دونه من شي‏ء كذلك فعل الذين من قبلهم فهل على الرسل الا البلاغ المبين (35)
مشركان گفتند: «اگر خدا مى‏خواست، نه ما و نه پدران ما، غير او را پرستش نمى‏كرديم; و چيزى را بدون اجازه او حرام نمى‏ساختيم!» (آرى،) كسانى كه پيش از ايشان بودند نيز همين كارها را انجام دادند; ولى آيا پيامبران وظيفه‏اى جز ابلاغ آشكار دارند؟! (35)

و لقد بعثنا في كل امة رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت فمنهم من هدى الله و منهم‏من حقت عليه الضلالة فسيروا في الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذبين (36)
ما در هر امتى رسولى برانگيختيم كه: «خداى يكتا را بپرستيد; و از طاغوت اجتناب كنيد!» خداوند گروهى را هدايت كرد; و گروهى ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت; پس در روى زمين بگرديد و ببينيد عاقبت تكذيب‏كنندگان چگونه بود! (36)

ان تحرص على هداهم فان الله لا يهدي من يضل و ما لهم من ناصرين (37)
هر قدر بر هدايت آنها حريص باشى، (سودى ندارد; چرا) كه خداوند كسى را كه گمراه ساخت، هدايت نمى‏كند; و آنها ياورانى نخواهند داشت! (37)

و اقسموا بالله جهد ايمانهم لا يبعث الله من يموت بلى وعدا عليه حقا و لكن اكثر الناس لا يعلمون (38)
آنها سوگندهاى شديد به خدا ياد كردند كه: «هرگز خداوند كسى را كه مى‏ميرد، برنمى‏انگيزد! آرى، اين وعده قطعى خداست (كه همه مردگان را براى جزا بازمى‏گرداند); ولى بيشتر مردم نمى‏دانند! (38)

ليبين لهم الذي يختلفون فيه و ليعلم الذين كفروا انهم كانوا كاذبين (39)
هدف اين است كه آنچه را در آن اختلاف داشتند، براى آنها روشن سازد; و كسانى كه منكر شدند، بدانند دروغ مى‏گفتند! (39)

انما قولنا لشي‏ء اذا اردناه ان نقول له كن فيكون (40)
(رستاخيز مردگان براى ما مشكل نيست; زيرا) وقتى چيزى را اراده مى‏كنيم، فقط به آن مى‏گوييم: «موجود باش!» بلافاصله موجود مى‏شود. (40)

و الذين هاجروا في الله من بعد ما ظلموا لنبوئنهم في الدنيا حسنة و لاجر الآخرة اكبر لو كانوا يعلمون (41)
آنها كه پس از ستم ديدن در راه خدا، هجرت كردند، در اين دنيا جايگاه (و مقام) خوبى به آنها مى‏دهيم; و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مى‏دانستند! (41)

الذين صبروا و على ربهم يتوكلون (42)
آنها كسانى هستند كه صبر و استقامت پيشه كردند، و تنها بر پروردگارشان توكل مى‏كنند. (42)

و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا نوحي اليهم فسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون (43)
و پيش از تو، جز مردانى كه به آنها وحى مى‏كرديم، نفرستاديم! اگر نمى‏دانيد، از آگاهان بپرسيد (تا تعجب نكنيد از اينكه پيامبر اسلام از ميان همين مردان برانگيخته شده است)! (43)

بالبينات و الزبر و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم و لعلهم يتفكرون (44)
(از آنها بپرسيد كه) از دلايل روشن و كتب (پيامبران پيشين آگاهند!) و ما اين ذكر ( قرآن) را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى; و شايد انديشه كنند! (44)

ا فامن الذين مكروا السيئات ان يخسف الله بهم الارض او ياتيهم العذاب من حيث لا يشعرون (45)
آيا توطئه‏گران از اين ايمن گشتند كه ممكن است خدا آنها را در زمين فروبرد، و يا مجازات (الهى)، از آن جا كه انتظارش را ندارند، به سراغشان آيد؟!... (45)

او ياخذهم في تقلبهم فما هم بمعجزين (46)
يا به هنگامى (كه براى كسب مال و ثروت افزونتر) در رفت و آمدند، دامانشان را بگيرد در حالى كه قادر به فرار نيستند؟!... (46)

او ياخذهم على تخوف فان ربكم لرؤف رحيم (47)
يا بطور تدريجى، با هشدارهاى خوف‏انگيز آنان را گرفتار سازد؟! چرا كه پروردگار شما، رؤوف و رحيم است. (47)

ا و لم يروا الى ما خلق الله من شي‏ء يتفيؤا ظلاله عن اليمين و الشمائل سجدا لله و هم داخرون (48)
آيا آنها مخلوقات خدا را نديدند كه سايه‏هايشان از راست و چپ حركت دادند، و با خضوع براى خدا سجده مى‏كنند؟! (48)

و لله يسجد ما في السماوات و ما في الارض من دابة و الملائكة و هم لا يستكبرون (49)
(نه تنها سايه‏ها، بلكه) تمام آنچه در آسمانها و زمين از جنبندگان وجود دارد، و همچنين فرشتگان، براى خدا سجده مى‏كنند و تكبر نمى‏ورزند. (49)

يخافون ربهم من فوقهم و يفعلون ما يؤمرون (50)
آنها (تنها) از (مخالفت) پروردگارشان، كه حاكم بر آنهاست، مى‏ترسند; و آنچه را ماموريت دارند انجام مى‏دهند. (50)

و قال الله لا تتخذوا الهين اثنين انما هو اله واحد فاياي فارهبون (51)
خداوند فرمان داده: «دو معبود (براى خود) انتخاب نكنيد; معبود (شما) همان خداى يگانه است; تنها از (كيفر) من بترسيد!» (51)

و له ما في السماوات و الارض و له الدين واصبا ا فغير الله تتقون (52)
آنچه در آسمانها و زمين است، از آن اوست; و دين خالص (نيز) همواره از آن او مى‏باشد; آيا از غير او مى‏ترسيد؟! (52)

و ما بكم من نعمة فمن الله ثم اذا مسكم الضر فاليه تجئرون (53)
آنچه از نعمتها داريد، همه از سوى خداست! و هنگامى كه ناراحتى به شما رسد، فقط او را مى‏خوانيد! (53)

ثم اذا كشف الضر عنكم اذا فريق منكم بربهم يشركون (54)
(اما) هنگامى كه ناراحتى و رنج را از شما برطرف مى‏سازد، ناگاه گروهى از شما براى پروردگارشان همتا قائل مى‏شوند. (54)

ليكفروا بما آتيناهم فتمتعوا فسوف تعلمون (55)
(بگذار) تا نعمتهايى را كه به آنها داده‏ايم كفران كنند! (اكنون) چند روزى (از متاع دنيا) بهره گيريد، اما بزودى خواهيد دانست (سرانجام كارتان به كجا خواهد كشيد)! (55)

و يجعلون لما لا يعلمون نصيبا مما رزقناهم تالله لتسئلن عما كنتم تفترون (56)
آنان براى بتهايى كه هيچ گونه سود و زيانى از آنها سراغ ندارند، سهمى از آنچه به آنان روزى داده‏ايم قرارمى‏دهند; به خدا سوگند، (در دادگاه قيامت،) از اين افتراها كه مى‏بنديد، بازپرسى خواهيد شد! (56)

و يجعلون لله البنات سبحانه و لهم ما يشتهون (57)
آنها (در پندار خود،) براى خداوند دختران قرارمى‏دهند; -منزه است (از اينكه فرزندى داشته باشد)- ولى براى خودشان، آنچه را ميل دارند قائل مى‏شوند... (57)

و اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسودا و هو كظيم (58)
در حالى كه هرگاه به يكى از آنها بشارت دهند دختر نصيب تو شده، صورتش (از فراب ناراحتى) سياه مى‏شود; و به شدت خشمگين مى‏گردد;... (58)

يتوارى من القوم من سوء ما بشر به ا يمسكه على هون ام يدسه في التراب الا ساء ما يحكمون (59)
بخاطر بشارت بدى كه به او داده شده، از قوم و قبيله خود متوارى مى‏گردد; (و نمى‏داند) آيا او را با قبول ننگ نگهدارد، يا در خاك پنهانش كند؟! چه بد حكم مى‏كنند! (59)

للذين لا يؤمنون بالآخرة مثل السوء و لله المثل الاعلى و هو العزيز الحكيم (60)
براى آنها كه به سراى آخرت ايمان ندارند، صفات زشت است; و براى خدا، صفات عالى است; و او قدرتمند و حكيم است. (60)

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابة و لكن يؤخرهم الى اجل مسمى فاذا جاء اجلهم لا يستاخرون ساعة و لا يستقدمون (61)
و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات مى‏كرد، جنبنده‏اى را بر پشت زمين باقى نمى‏گذارد; ولى آنها را تا زمان معينى به تاخير مى‏اندازد. و هنگامى كه اجلشان فرا رسد، نه ساعتى تاخير مى‏كنند، و نه ساعتى پيشى مى‏گيرند. (61)

و يجعلون لله مايكرهون و تصف السنتهم الكذب ان لهم الحسنى لا جرم ان لهم النار و انهم مفرطون (62)
آنها براى خدا چيزهايى قرارمى‏دهند كه خودشان از آن كراهت دارند ( فرزندان دختر); با اين حال زبانشان به دروغ مى‏گويد سرانجام نيكى دارند! از اين رو براى آنان آتش است; و آنها از پيشگامان (دوزخ)اند. (62)

تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك فزين لهم الشيطان اعمالهم فهو وليهم اليوم و لهم عذاب اليم (63)
به خدا سوگند، به سوى امتهاى پيش از تو پيامبرانى فرستاديم; اما شيطان اعمالشان را در نظرشان آراست; و امروز او ولى و سرپرستشان است; و مجازات دردناكى براى آنهاست! (63)

و ما انزلنا عليك الكتاب الا لتبين لهم الذي اختلفوا فيه و هدى و رحمة لقوم يؤمنون (64)
ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن كنى; و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است براى قومى كه ايمان مى‏آورند! (64)

و الله انزل من السماء ماء فاحيا به الارض بعد موتها ان في ذلك لآية لقوم يسمعون (65)
خداوند از آسمان، آبى فرستاد; و زمين را، پس از آنكه مرده بود، حيات بخشيد! در اين، نشانه روشنى است براى جمعيتى كه گوش شنوا دارند! (65)

و ان لكم في الانعام لعبرة نسقيكم مما في بطونه من بين فرث و دم لبنا خالصا سائغا للشاربين (66)
و در وجود چهارپايان، براى شما (درسهاى) عبرتى است: از درون شكم آنها، از ميان غذاهاى هضم‏شده و خون، شير خالص و گوارا به شما مى‏نوشانيم! (66)

و من ثمرات النخيل و الاعناب تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا ان في ذلك لآية لقوم يعقلون (67)
و از ميوه‏هاى درختان نخل و انگور، مسكرات (ناپاك) و روزى خوب و پاكيزه مى‏گيريد; در اين، نشانه روشنى است براى جمعيتى كه انديشه مى‏كنند! (67)

و اوحى ربك الى النحل ان اتخذي من الجبال بيوتا و من الشجر و مما يعرشون (68)
و پروردگار تو به زنبور عسل «وحى‏» (و الهام غريزى) نمود كه: «از كوه‏ها و درختان و داربستهايى كه مردم مى‏سازند، خانه‏هايى برگزين! (68)

ثم كلي من كل الثمرات فاسلكي سبل ربك ذللا يخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فيه شفاء للناس ان في ذلك لآية لقوم يتفكرون (69)
سپس از تمام ثمرات (و شيره گلها) بخور و راه‏هايى را كه پروردگارت براى تو تعيين كرده است، براحتى بپيما! «از درون شكم آنها، نوشيدنى با رنگهاى مختلف خارج مى‏شود كه در آن، شفا براى مردم است; به يقين در اين امر، نشانه روشنى است براى جمعيتى كه مى‏انديشند. (69)

و الله خلقكم ثم يتوفاكم و منكم من يرد الى ارذل العمر لكي لا يعلم بعد علم شيئا ان الله عليم قدير (70)
خداوند شما را آفريد; سپس شما را مى‏ميراند; بعضى از شما به نامطلوب‏ترين سنين بالاى عمر مى‏رسند، تا بعد از علم و آگاهى، چيزى ندانند (و همه چيز را فراموش كنند); خداوند دانا و تواناست! (70)

و الله فضل بعضكم على بعض في الرزق فما الذين فضلوا برادي رزقهم على ما ملكت ايمانهم فهم فيه سواء ا فبنعمة الله يجحدون (71)
خداوند بعضى از شما را بر بعضى ديگر از نظر روزى برترى داد (چرا كه استعدادها و تلاشهايتان متفاوت است)! اما آنها كه برترى داده شده‏اند، حاضر نيستند از روزى خود به بردگانشان بدهند و همگى در آن مساوى گردند; آيا آنان نعمت خدا را انكار مى‏نمايند (كه شكر او را ادا نمى‏كنند)؟! (71)

و الله جعل لكم من انفسكم ازواجا و جعل لكم من ازواجكم بنين و حفدة و رزقكم من الطيبات ا فبالباطل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون (72)
خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داد; و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوه‏هايى به وجود آورد; و از پاكيزه‏ها به شما روزى داد; آيا به باطل ايمان مى‏آورند، و نعمت خدا را انكار مى‏كنند؟! (72)

و يعبدون من دون الله ما لا يملك لهم رزقا من السماوات و الارض شيئا و لا يستطيعون (73)
آنها غير از خدا، موجوداتى را مى‏پرستند كه هيچ رزقى را براى آنان از آسمانها و زمين در اختيار ندارند; و توان اين كار را نيز ندارند. (73)

فلا تضربوا لله الامثال ان الله يعلم و انتم لا تعلمون (74)
پس، براى خدا امثال (و شبيه‏ها) قائل نشويد! خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد. (74)

ضرب الله مثلا عبدا مملوكا لا يقدر على شي‏ء و من رزقناه منا رزقا حسنا فهو ينفق منه سرا و جهرا هل يستوون الحمد لله بل اكثرهم لا يعلمون (75)
خداوند مثالى زده: برده مملوكى را كه قادر بر هيچ چيز نيست; و انسان (با ايمانى) را كه از جانب خود، رزقى نيكو به او بخشيده‏ايم، و او پنهان و آشكار از آنچه خدا به او داده، انفاق مى‏كند; آيا اين دو نفر يكسانند؟! شكر مخصوص خداست، ولى اكثر آنها نمى‏دانند! (75)

و ضرب الله مثلا رجلين احدهما ابكم لا يقدر على شي‏ء و هو كل على مولاه اينما يوجهه لا يات بخير هل يستوي هو و من يامر بالعدل و هو على صراط مستقيم (76)
خداوند مثالى (ديگر) زده است: دو نفر را، كه يكى از آن دو، گنگ مادرزاد است; و قادر بر هيچ كارى نيست; و سربار صاحبش مى‏باشد; او را در پى هر كارى بفرستد، خوب انجام نمى‏دهد; آيا چنين انسانى، با كسى كه امر به عدل و داد مى‏كند، و بر راهى راست قرار دارد، برابر است؟! (76)

و لله غيب السماوات و الارض و ما امر الساعة الا كلمح البصر او هو اقرب ان الله على كل شي‏ء قدير (77)
غيب آسمانها و زمين، مخصوص خداست (و او همه را مى‏داند); و امر قيامت(بقدرى نزديك و آسان است) درست همانند چشم برهم زدن، و يا از آن هم نزديكتر; چرا كه خدا بر هر چيزى تواناست! (77)

و الله اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شيئا و جعل لكم السمع و الابصار و الافئدة لعلكم تشكرون (78)
و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمى‏دانستيد; و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شكر نعمت او را بجا آوريد! (78)

ا لم يروا الى الطير مسخرات في جو السماء ما يمسكهن الا الله ان في ذلك لآيات لقوم يؤمنون (79)
آيا آنها به پرندگانى كه بر فراز آسمانها نگه‏داشته شده، نظر نيفكندند؟ هيچ كس جز خدا آنها را نگاه نمى‏دارد; در اين امر، نشانه‏هايى (از عظمت و قدرت خدا) است براى كسانى كه ايمان مى‏آورند! (79)

و الله جعل لكم من بيوتكم سكنا و جعل لكم من جلود الانعام بيوتا تستخفونها يوم ظعنكم و يوم اقامتكم و من اصوافها و اوبارها و اشعارها اثاثا و متاعا الى حين (80)
و خدا براى شما از خانه‏هايتان محل سكونت (و آرامش) قرار داد; و از پوست چهارپايان نيز براى شما خانه‏هايى قرار داد كه روز كوچ كردن و روز اقامتتان، به آسانى مى‏توانيد آنها را جا به جا كنيد; و از پشم و كرك و موى آنها، براى شما اثاث و متاع (و وسايل مختلف زندگى) تا زمان معينى قرار داد. (80)

و الله جعل لكم مما خلق ظلالا و جعل لكم من الجبال اكنانا و جعل لكم سرابيل تقيكم الحر و سرابيل تقيكم باسكم كذلك يتم نعمته عليكم لعلكم تسلمون (81)
و (نيز) خداوند از آنچه آفريده است سايه‏هايى براى شما قرار داده; و از كوه‏ها پناهگاه‏هايى; و براى شما پيراهنهايى آفريده، كه شما را از گرما (و سرما) حفظ مى‏كند; و پيراهنهايى كه به هنگام جنگ، حافظ شماست; اين گونه نعمتهايش را بر شما كامل مى‏كند، شايد تسليم فرمان او شويد! (81)

فان تولوا فانما عليك البلاغ المبين (82)
(با اين همه،) اگر روى برتابند، (نگران مباش;) تو فقط وظيفه ابلاغ آشكار دارى. (82)

يعرفون نعمت الله ثم ينكرونها و اكثرهم الكافرون (83)
آنها نعمت خدا را مى‏شناسند; سپس آن را انكار مى‏كنند; و اكثرشان كافرند! (83)

و يوم نبعث من كل امة شهيدا ثم لا يؤذن للذين كفروا و لا هم يستعتبون (84)
(به خاطر بياوريد) روزى را كه از هر امتى گواهى بر آنان برمى‏انگيزيم; سپس به آنان كه كفر ورزيدند، اجازه (سخن گفتن) داده نمى‏شود; (بلكه دست و پا و گوش و چشم، حتى پوست تن آنها گواهى مى‏دهند!) و (نيز) اجازه عذرخواهى و تقاضاى عفو به آنان نمى‏دهند! (84)

و اذا راى الذين ظلموا العذاب فلا يخفف عنهم و لا هم ينظرون (85)
و هنگامى كه ظالمان عذاب را ببينند، نه به آنها تخفيف داده مى‏شود، و نه مهلت! (85)

و اذا راى الذين اشركوا شركاءهم قالوا ربنا هؤلاء شركاؤنا الذين كنا ندعوا من دونك فالقوا اليهم القول انكم لكاذبون (86)
و هنگامى كه مشركان معبودهايى را كه همتاى خدا قرار دادند مى‏بينند، مى‏گويند: «پروردگارا! اينها همتايانى هستند كه ما به جاى تو، آنها را مى‏خوانديم! «در اين هنگام، معبودان به آنها مى‏گويند: «شما دروغگو هستيد! (شما هواى نفس خود را پرستش مى‏كرديد!)» (86)

و القوا الى الله يومئذ السلم و ضل عنهم ما كانوا يفترون (87)
و در آن روز، همگى (ناگزير) در پيشگاه خدا تسليم مى‏شوند; و تمام آنچه را (نسبت به خدا) دروغ مى‏بستند، گم و نابود مى‏شود! (87)

الذين كفروا و صدوا عن سبيل الله زدناهم عذابا فوق العذاب بما كانوا يفسدون (88)
كسانى كه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، بخاطر فسادى كه مى‏كردند، عذابى بر عذابشان مى‏افزاييم! (88)

و يوم نبعث في كل امة شهيدا عليهم من انفسهم و جئنا بك شهيدا على هؤلاء و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شي‏ء و هدى و رحمة و بشرى للمسلمين (89)
(به ياد آوريد) روزى را كه از هر امتى، گواهى از خودشان بر آنها برمى‏انگيزيم; و تو را گواه بر آنان قرارمى‏دهيم! و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است! (89)

ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغي يعظكم لعلكم تذكرون (90)
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مى‏دهد; و از فحشا و منكر و ستم، نهى مى‏كند; خداوند به شما اندرز مى‏دهد، شايد متذكر شويد! (90)

و اوفوابعهد الله اذا عاهدتم و لا تنقضوا الايمان بعد توكيدها و قد جعلتم الله عليكم كفيلا ان الله يعلم ما تفعلون (91)
و هنگامى كه با خدا عهد بستيد، به عهد او وفا كنيد! و سوگندها را بعد از محكم ساختن نشكنيد، در حالى كه خدا را كفيل و ضامن بر (سوگند) خود قرار داده‏ايد، به يقين خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد، آگاه است! (91)

و لا تكونوا كالتي نقضت غزلها من بعد قوة انكاثا تتخذون ايمانكم دخلا بينكم ان تكون امة هي اربى من امة انما يبلوكم الله به و ليبينن لكم يوم القيامة ما كنتم فيه تختلفون (92)
همانند آن زن (سبك مغز) نباشيد كه پشمهاى تابيده خود را، پس از استحكام،وامى‏تابيد! در حالى كه (سوگند و پيمان) خود را وسيله خيانت و فساد قرار مى‏دهيد; بخاطر اينكه گروهى، جمعيتشان از گروه ديگر بيشتر است (و كثرت دشمن را بهانه‏اى براى شكستن بيعت با پيامبر مى‏شمريد)! خدا فقط شما را با اين وسيله آزمايش مى‏كند; و به يقين روز قيامت، آنچه را در آن اختلاف داشتيد، براى شما روشن مى‏سازد! (92)

و لو شاء الله لجعلكم امة واحدة و لكن يضل من يشاء و يهدي من يشاء و لتسئلن عما كنتم تعملون (93)
و اگر خدا مى‏خواست، همه شما را امت واحدى قرارمى‏داد; (و همه را به اجبار وادار به ايمان مى‏كرد; اما ايمان اجبارى فايده‏اى ندارد!) ولى خدا هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) گمراه، و هر كس را بخواهد (و لايق بداند) هدايت مى‏كند! (به گروهى توفيق هدايت داده، و از گروهى سلب مى‏كند!) و يقينا شما از آنچه انجام مى‏داديد، بازپرسى خواهيد شد! (93)

و لا تتخذوا ايمانكم دخلا بينكم فتزل قدم بعد ثبوتها و تذوقوا السوء بما صددتم عن سبيل الله و لكم عذاب عظيم (94)
سوگندهايتان را وسيله تقلب و خيانت در ميان خود قرار ندهيد، مبادا گامى بعد از ثابت‏گشتن (بر ايمان) متزلزل شود; و به خاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا، آثار سوء آن را بچشيد! و براى شما، عذاب عظيمى خواهد بود! (94)

و لا تشتروا بعهد الله ثمنا قليلا انما عند الله هو خير لكم ان كنتم تعلمون (95)
و (هرگز) پيمان الهى را با بهاى كمى مبادله نكنيد (و هر بهايى در برابر آن ناچيز است!) آنچه نزد خداست، براى شما بهتر است اگر مى‏دانستيد. (95)

ما عندكم ينفد و ما عند الله باق و لنجزين الذين صبروا اجرهم باحسن ما كانوا يعملون (96)
آنچه نزد شماست فانى مى‏شود; اما آنچه نزد خداست باقى است; و به كسانى كه صبر و استقامت پيشه كنند، مطابق بهترين اعمالى كه انجام مى‏دادند پاداش خواهيم داد. (96)

من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فلنحيينه حياة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون (97)
هر كس كار شايسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى‏داريم; و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى‏دادند، خواهيم داد. (97)

فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم (98)
هنگامى كه قرآن مى‏خوانى، از شر شيطان مطرود، به خدا پناه بر! (98)

انه ليس له سلطان على الذين آمنوا و على ربهم يتوكلون (99)
چرا كه او، بر كسانى كه ايمان دارند و بر پروردگارشان توكل مى‏كنند، تسلطى ندارد. (99)

انما سلطانه على الذين يتولونه و الذين هم به مشركون (100)
تسلط او تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزيده‏اند، و آنها كه نسبت به او ( خدا) شرك مى‏ورزند (و فرمان شيطان را به جاى فرمان خدا، گردن مى‏نهند) (100)

و اذا بدلنا آية مكان آية و الله اعلم بما ينزل قالوا انما انت مفتر بل اكثرهم لا يعلمون (101)
و هنگامى كه آيه‏اى را به آيه ديگر مبدل كنيم ( حكمى را نسخ نماييم) -و خدا بهتر مى‏داند چه حكمى را نازل كند- آنها مى‏گويند: «تو افترا مى‏بندى!» اما بيشترشان (حقيقت را) نمى‏دانند! (101)

قل نزله روح القدس من ربك بالحق ليثبت الذين آمنوا و هدى و بشرى للمسلمين (102)
بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحق نازل كرده، تا افراد باايمان را ثابت‏قدم گرداند; و هدايت و بشارتى است براى عموم مسلمانان! (102)

و لقد نعلم انهم يقولون انما يعلمه بشر لسان الذي يلحدون اليه اعجمي و هذا لسان عربي مبين (103)
ما مى‏دانيم كه آنها مى‏گويند: «اين آيات را انسانى به او تعليم مى‏دهد!» در حالى كه زبان كسى كه اينها را به او نسبت مى‏دهند عجمى است; ولى اين (قرآن)، زبان عربى آشكار است! (103)

ان الذين لا يؤمنون بآيات الله لا يهديهم الله و لهم عذاب اليم (104)
به يقين، كسانى كه به آيات الهى ايمان نمى‏آورند، خدا آنها را هدايت نمى‏كند; و براى آنان عذاب دردناكى است. (104)

انما يفتري الكذب الذين لا يؤمنون بآيات الله و اولئك هم الكاذبون (105)
تنها كسانى دروغ مى‏بندند كه به آيات خدا ايمان ندارند; (آرى،) دروغگويان واقعى آنها هستند! (105)

من كفر بالله من بعد ايمانه الا من اكره و قلبه مطمئن بالايمان و لكن من شرح بالكفر صدرا فعليهم غضب من الله و لهم عذاب عظيم (106)
كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند -بجز آنها كه تحت فشار واقع شده‏اند در حالى كه قلبشان آرام و با ايمان است- آرى، آنها كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشوده‏اند، غضب خدا بر آنهاست; و عذاب عظيمى در انتظارشان! (106)

ذلك بانهم استحبوا الحياة الدنيا على الآخرة و ان الله لا يهدي القوم الكافرين (107)
اين به خاطر آن است كه زندگى دنيا (و پست را) بر آخرت ترجيح دادند; و خداوند افراد بى‏ايمان (لجوج) را هدايت نمى‏كند. (107)

اولئك الذين طبع الله على قلوبهم و سمعهم و ابصارهم و اولئك هم الغافلون (108)
آنها كسانى هستند كه (بر اثر فزونى گناه،) خدا بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده; (به همين دليل نمى‏فهمند،) و غافلان واقعى همانها هستند! (108)

لا جرم انهم في الآخرة هم الخاسرون (109)
و ناچار آنها در آخرت زيانكارند. (109)

ثم ان ربك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثم جاهدوا و صبروا ان ربك من بعدها لغفور رحيم (110)
اما پروردگار تو نسبت به كسانى كه بعد از فريب‏خوردن، (به ايمان بازگشتند و) هجرت كردند; سپس جهاد كردند و در راه خدا استقامت نمودند; پروردگارت، بعد از انجام اين كارها، بخشنده و مهربان است (و آنها را مشمول رحمت خود مى‏سازد). (110)

يوم تاتي كل نفس تجادل عن نفسها و توفى كل نفس ما عملت و هم لا يظلمون (111)
(به ياد آوريد) روزى را كه هر كس (در فكر خويشتن است; و تنها) به دفاع از خود برمى‏خيزد; و نتيجه اعمال هر كسى، بى‏كم و كاست، به او داده مى‏شود; و به آنها ظلم نخواهد شد! (111)

و ضرب الله مثلا قرية كانت آمنة مطمئنة ياتيها رزقها رغدا من كل مكان‏فكفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا يصنعون (112)
خداوند (براى آنان كه كفران نعمت مى‏كنند،) مثلى زده است: منطقه آبادى كه امن و آرام و مطمئن بود; و همواره روزيش از هر جا مى‏رسيد; اما به نعمتهاى خدا ناسپاسى كردند; و خداوند به خاطر اعمالى كه انجام مى‏دادند، لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشانيد! (112)

و لقد جاءهم رسول منهم فكذبوه فاخذهم العذاب و هم ظالمون (113)
پيامبرى از خودشان به سراغ آنها آمد، او را تكذيب كردند; از اين رو عذاب الهى آنها را فراگرفت در حالى كه ظالم بودند! (113)

فكلوا مما رزقكم الله حلالا طيبا و اشكروا نعمت الله ان كنتم اياه تعبدون (114)
پس، از آنچه خدا روزيتان كرده است، حلال و پاكيزه بخوريد; و شكر نعمت خدا را بجا آوريد اگر او را مى‏پرستيد! (114)

انما حرم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير و ما اهل لغير الله به فمن اضطر غير باغ و لا عاد فان الله غفور رحيم (115)
خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوك و آنچه را با نام غير خدا سر بريده‏اند، بر شما حرام كرده است; اما كسانى كه ناچار شوند، در حالى كه تجاوز و تعدى از حد ننمايند، (خدا آنها را مى‏بخشد; چرا كه) خدا بخشنده و مهربان است. (115)

و لا تقولوا لما تصف السنتكم الكذب هذا حلال و هذا حرام لتفتروا على الله الكذب ان الذين يفترون على الله الكذب لا يفلحون (116)
به خاطر دروغى كه بر زبانتان جارى مى‏شود (و چيزى را مجاز و چيزى را ممنوع مى‏كنيد،) نگوييد: «اين حلال است و آن حرام‏»، تا بر خدا افترا ببنديد به يقين كسانى كه به خدا دروغ مى‏بندند، رستگار نخواهند شد! (116)

متاع قليل و لهم عذاب اليم (117)
بهره كمى است (كه در اين دنيا نصيبشان مى‏شود); و عذاب دردناكى در انتظار آنان است! (117)

و على الذين هادوا حرمنا ما قصصنا عليك من قبل و ما ظلمناهم و لكن كانوا انفسهم يظلمون (118)
چيزهايى را كه پيش از اين براى تو شرح داديم، بر يهود حرام كرديم; ما به آنها ستم نكرديم، اما آنها به خودشان ظلم و ستم مى‏كردند! (118)

ثم ان ربك للذين عملوا السوء بجهالة ثم تابوا من بعد ذلك و اصلحوا ان ربك من بعدها لغفور رحيم (119)
اما پروردگارت نسبت به آنها كه از روى جهالت، بدى كرده‏اند، سپس توبه كرده و در مقام جبران برآمده‏اند، پروردگارت بعد از آن آمرزنده و مهربان است. (119)

ان ابراهيم كان امة قانتا لله حنيفا و لم يكن من المشركين (120)
ابراهيم (به تنهايى) امتى بود مطيع فرمان خدا; خالى از هر گونه انحراف; و از مشركان نبود; (120)

شاكرا لانعمه اجتباه و هداه الى صراط مستقيم (121)
شكرگزار نعمتهاى پروردگار بود; خدا او را برگزيد; و به راهى راست هدايت نمود! (121)

و آتيناه في الدنيا حسنة و انه في الآخرة لمن الصالحين (122)
ما در دنيا به او (همت) نيكويى داديم; و در آخرت از نيكان است! (122)

ثم اوحينا اليك ان اتبع ملة ابراهيم حنيفا و ما كان من المشركين (123)
سپس به تو وحى فرستاديم كه از آيين ابراهيم -كه ايمانى خالص داشت و از مشركان نبود- پيروى كن! (123)

انما جعل السبت‏على الذين اختلفوا فيه و ان ربك ليحكم بينهم يوم القيامة فيما كانوا فيه يختلفون (124)
(تحريمهاى) روز شنبه (براى يهود) فقط بعنوان يك مجازات بود، كه در آن هم اختلاف كردند; و پروردگارت روز قيامت، در آنچه اختلاف داشتند، ميان آنها داورى مى‏كند! (124)

ادع الى سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن ان ربك هو اعلم بمن ضل عن سبيله و هو اعلم بالمهتدين (125)
با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن! پروردگارت، از هر كسى بهتر مى‏داند چه كسى از راه او گمراه شده است; و او به هدايت‏يافتگان داناتر است. (125)

و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خير للصابرين (126)
و هر گاه خواستيد مجازات كنيد، تنها بمقدارى كه به شما تعدى شده كيفر دهيد! و اگر شكيبايى كنيد، اين كار براى شكيبايان بهتر است. (126)

و اصبر و ما صبرك الا بالله و لا تحزن عليهم و لا تك في ضيق مما يمكرون (127)
صبر كن، و صبر تو فقط براى خدا و به توفيق خدا باشد! و بخاطر (كارهاى) آنها، اندوهگين و دلسرد مشو! و از توطئه‏هاى آنها، در تنگنا قرار مگير! (127)

ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون (128)
خداوند با كسانى است كه تقوا پيشه كرده‏اند، و كسانى كه نيكوكارند. (128)