شماره سوره

نام سوره

الفاتحة
البقرة
آل‏عمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس

سوره مباركه المدثر سوره شماره 74

بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

يا ايها المدثر (1)
اى جامه خواب به خود پيچيده (و در بستر آرميده)! (1)

قم فانذر (2)
برخيز و انذار كن (و عالميان را بيم ده)، (2)

و ربك فكبر (3)
و پروردگارت را بزرگ بشمار، (3)

و ثيابك فطهر (4)
و لباست را پاك كن، (4)

و الرجز فاهجر (5)
و از پليدى دورى كن، (5)

و لا تمنن تستكثر (6)
و منت مگذار و فزونى مطلب، (6)

و لربك فاصبر (7)
و بخاطر پروردگارت شكيبايى كن! (7)

فاذا نقر في الناقور (8)
هنگامى كه در «صور» دميده شود، (8)

فذلك يومئذ يوم عسير (9)
آن روز، روز سختى است، (9)

على الكافرين غير يسير (10)
و براى كافران آسان نيست! (10)

ذرني و من خلقت وحيدا (11)
مرا با كسى كه او را خود به تنهايى آفريده‏ام واگذار! (11)

و جعلت له مالا ممدودا (12)
همان كسى كه براى او مال گسترده‏اى قرار دادم، (12)

و بنين شهودا (13)
و فرزندانى كه همواره نزد او (و در خدمت او) هستند، (13)

و مهدت له تمهيدا (14)
و وسايل زندگى را از هر نظر براى وى فراهم ساختم! (14)

ثم يطمع ان ازيد (15)
باز هم طمع دارد كه بر او بيفزايم! (15)

كلا انه كان لآياتنا عنيدا (16)
هرگز چنين نخواهد شد; چرا كه او نسبت به آيات ما دشمنى مى‏ورزد! (16)

سارهقه صعودا (17)
و بزودى او را مجبور مى‏كنم كه از قله زندگى بالا رود (سپس او را به زير مى‏افكنم)! (17)

انه فكر و قدر (18)
او (براى مبارزه با قرآن) انديشه كرد و مطلب را آماده ساخت! (18)

فقتل كيف قدر (19)
مرگ بر او باد! چگونه (براى مبارزه با حق) مطلب را آماده كرد! (19)

ثم قتل كيف قدر (20)
باز هم مرگ بر او، چگونه مطلب (و نقشه شيطانى خود را) آماده نمود! (20)

ثم نظر (21)
سپس نگاهى افكند، (21)

ثم عبس و بسر (22)
بعد چهره درهم كشيد و عجولانه دست به كار شد; (22)

ثم ادبر و استكبر (23)
سپس پشت (به حق) كرد و تكبر ورزيد، (23)

فقال ان هذا الا سحر يؤثر (24)
و سرانجام گفت: «اين (قرآن) چيزى جز افسون و سحرى همچون سحرهاى پيشينيان نيست! (24)

ان هذا الا قول البشر (25)
اين فقط سخن انسان است (نه گفتار خدا)!» (25)

ساصليه سقر (26)
(اما) بزودى او را وارد سقر ( دوزخ) مى‏كنم! (26)

و ما ادراك ما سقر (27)
و تو نمى‏دانى «سقر» چيست! (27)

لا تبقي و لا تذر (28)
(آتشى است كه) نه چيزى را باقى مى‏گذارد و نه چيزى را رها مى‏سازد! (28)

لواحة للبشر (29)
پوست تن را بكلى دگرگون مى‏كند! (29)

عليها تسعة عشر (30)
نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده‏اند! (30)

و ما جعلنا اصحاب النار الا ملائكة و ما جعلنا عدتهم الا فتنة للذين كفروا ليستيقن الذين اوتوا الكتاب و يزداد الذين آمنوا ايماناو لا يرتاب الذين اوتوا الكتاب و المؤمنون و ليقول الذين في قلوبهم مرض و الكافرون ما ذا اراد الله بهذا مثلا كذلك يضل الله من يشاء و يهدي من يشاء و ما يعلم جنود ربك الا هو و ما هي الا ذكرى للبشر (31)
ماموران دوزخ را فقط فرشتگان (عذاب) قرار داديم، و تعداد آنها را جز براى آزمايش كافران معين نكرديم تا اهل كتاب ( يهود و نصارى) يقين پيدا كنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد، و اهل كتاب و مؤمنان (در حقانيت اين كتاب آسمانى) ترديد به خود راه ندهند، و بيماردلان و كافران بگويند: «خدا از اين توصيف چه منظورى دارد؟!» (آرى) اين گونه خداوند هر كس را بخواهد گمراه مى‏سازد و هر كس را بخواهد هدايت مى‏كند! و لشكريان پروردگارت را جز او كسى نمى‏داند، و اين جز هشدار و تذكرى براى انسانها نيست! (31)

كلا و القمر (32)
اينچنين نيست كه آنها تصور مى‏كنند سوگند به ماه، (32)

و الليل اذ ادبر (33)
و به شب، هنگامى كه (دامن برچيند و) پشت كند، (33)

و الصبح اذا اسفر (34)
و به صبح هنگامى كه چهره بگشايد، (34)

انها لاحدى الكبر (35)
كه آن (حوادث هولناك قيامت) از مسائل مهم است! (35)

نذيرا للبشر (36)
هشدار و انذارى است براى همه انسانها، (36)

لمن شاء منكم ان يتقدم او يتاخر (37)
براى كسانى از شما كه مى‏خواهند پيش افتند يا عقب بمانند ( بسوى هدايت و نيكى پيش روند يا نروند)! (37)

كل نفس بما كسبت رهينة (38)
(آرى) هر كس در گرو اعمال خويش است، (38)

الا اصحاب اليمين (39)
مگر «اصحاب يمين‏» (كه نامه اعمالشان را به نشانه ايمان و تقوايشان به دست راستشان مى‏دهند)! (39)

في جنات يتساءلون (40)
آنها در باغهاى بهشتند، و سؤال مى‏كنند... (40)

عن المجرمين (41)
از مجرمان: (41)

ما سلككم في سقر (42)
چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!» (42)

قالوا لم نك من المصلين (43)
مى‏گويند: «ما از نمازگزاران نبوديم، (43)

و لم نك نطعم المسكين (44)
و اطعام مستمند نمى‏كرديم، (44)

و كنا نخوض مع الخائضين (45)
و پيوسته با اهل باطل همنشين و همصدا بوديم، (45)

و كنا نكذب بيوم الدين (46)
و همواره روز جزا را انكار مى‏كرديم، (46)

حتى اتانا اليقين (47)
تا زمانى كه مرگ ما فرا رسيد!» (47)

فما تنفعهم شفاعة الشافعين (48)
از اين رو شفاعت شفاعت‏كنندگان به حال آنها سودى نمى‏بخشد. (48)

فما لهم عن التذكرة معرضين (49)
چرا آنها از تذكر روى گردانند؟! (49)

كانهم حمر مستنفرة (50)
گويى گورخرانى رميده‏اند، (50)

فرت من قسورة (51)
كه از (مقابل) شيرى فرار كرده‏اند! (51)

بل يريد كل امرئ منهم ان يؤتى صحفا منشرة (52)
بلكه هر كدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانه‏اى (از سوى خدا) براى او فرستاده شود! (52)

كلا بل لا يخافون الآخرة (53)
چنين نيست كه آنان مى‏گويند، بلكه آنها از آخرت نمى‏ترسند! (53)

كلا انه تذكرة (54)
چنين نيست كه آنها مى‏گويند، آن (قرآن) يك تذكر و يادآورى است! (54)

فمن شاء ذكره (55)
هر كس بخواهد از آن پند مى‏گيرد; (55)

و ما يذكرون الا ان يشاء الله هو اهل التقوى و اهل‏المغفرة (56)
و هيچ كس پند نمى‏گيرد مگر اينكه خدا بخواهد; او اهل تقوا و اهل آمرزش است! (56)