شماره سوره

نام سوره

الفاتحة
البقرة
آل‏عمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس

سوره مباركه الذاريات سوره شماره 51

بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

و الذاريات ذروا (1)
سوگند به بادهايى كه (ابرها را) به حركت درمى‏آورند، (1)

فالحاملات وقرا (2)
سوگند به آن ابرها كه بار سنگينى (از باران را) با خود حمل مى‏كنند، (2)

فالجاريات يسرا (3)
و سوگند به كشتيهايى كه به آسانى به حركت درمى‏آيند، (3)

فالمقسمات امرا (4)
و سوگند به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مى‏كنند، (4)

انما توعدون لصادق (5)
(آرى سوگند به همه اينها) كه آنچه به شما وعده شده قطعا راست است; (5)

و ان الدين لواقع (6)
و بى‏شك (رستاخيز) و جزاى اعمال واقع‏شدنى است! (6)

و السماء ذات الحبك (7)
قسم به آسمان كه داراى چين و شكنهاى زيباست، (7)

انكم لفي قول مختلف (8)
كه شما (درباره قيامت) در گفتارى مختلف و گوناگونيد! (8)

يؤفك عنه من افك (9)
(تنها) كسى از ايمان به آن منحرف مى‏شود كه از قبول حق سرباز مى‏زند! (9)

قتل الخراصون (10)
كشته باد دروغگويان (و مرگ بر آنها)! (10)

الذين هم في غمرة ساهون (11)
همانها كه در جهل و غفلت فرو رفته‏اند، (11)

يسئلون ايان يوم الدين (12)
و پيوسته سؤال مى‏كنند: «روز جزا چه موقع است؟!» (12)

يوم هم على النار يفتنون (13)
(آرى) همان روزى است كه آنها را بر آتش مى‏سوزانند! (13)

ذوقوا فتنتكم هذا الذي كنتم به تستعجلون (14)
(و گفته مى‏شود:) بچشيد عذاب خود را، اين همان چيزى است كه براى آن شتاب داشتيد! (14)

ان المتقين في جنات و عيون (15)
به يقين، پرهيزگاران در باغهاى بهشت و در ميان چشمه‏ها قرار دارند، (15)

آخذين ما آتاهم ربهم انهم كانوا قبل ذلك محسنين (16)
و آنچه پروردگارشان به آنها بخشيده دريافت مى‏دارند، زيرا پيش از آن (در سراى دنيا) از نيكوكاران بودند! (16)

كانوا قليلا من الليل ما يهجعون (17)
آنها كمى از شب را مى‏خوابيدند، (17)

و بالاسحار هم يستغفرون (18)
و در سحرگاهان استغفار مى‏كردند، (18)

و في اموالهم حق للسائل و المحروم (19)
و در اموال آنها حقى براى سائل و محروم بود! (19)

و في الارض آيات للموقنين (20)
و در زمين آياتى براى جويندگان يقين است، (20)

و في انفسكم ا فلا تبصرون (21)
و در وجود خود شما (نيز آياتى است); آيا نمى‏بينيد؟! (21)

و في السماء رزقكم و ما توعدون (22)
و روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مى‏شود! (22)

فو رب السماء و الارض انه لحق مثل ما انكم تنطقون (23)
سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين مطلب حق است همان گونه كه شما سخن مى‏گوييد! (23)

هل اتاك حديث ضيف ابراهيم المكرمين (24)
آيا خبر مهمانهاى بزرگوار ابراهيم به تو رسيده است؟ (24)

اذ دخلوا عليه فقالوا سلاما قال سلام قوم منكرون (25)
در آن زمان كه بر او وارد شدند و گفتند: «سلام بر تو!» او گفت: «سلام بر شما كه جمعيتى ناشناخته‏ايد!» (25)

فراغ الى اهله فجاء بعجل سمين (26)
سپس پنهانى به سوى خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بريان شده‏اى را براى آنها) آورد، (26)

فقربه اليهم قال ا لا تاكلون (27)
و نزديك آنها گذارد، (ولى با تعجب ديد دست بسوى غذا نمى‏برند) گفت: «آيا شما غذا نمى‏خوريد؟!» (27)

فاوجس منهم خيفة قالوا لا تخف و بشروه بغلام عليم (28)
و از آنها احساس وحشت كرد، گفتند: «نترس (ما رسولان و فرشتگان پروردگار توايم)!» و او را بشارت به تولد پسرى دانا دادند. (28)

فاقبلت امراته في صرة فصكت وجهها و قالت عجوز عقيم (29)
در اين هنگام همسرش جلو آمد در حالى كه (از خوشحالى و تعجب) فرياد مى‏كشيد به صورت خود زد و گفت: «(آيا پسرى خواهم آورد در حالى كه) پيرزنى نازا هستم؟!» (29)

قالوا كذلك قال ربك انه هو الحكيم العليم (30)
گفتند: «پروردگارت چنين گفته است، و او حكيم و داناست!» (30)

قال فما خطبكم ايها المرسلون (31)
(ابراهيم) گفت: «ماموريت شما چيست اى فرستادگان (خدا)؟» (31)

قالوا انا ارسلنا الى قوم مجرمين (32)
گفتند: «ما به سوى قوم مجرمى فرستاده شده‏ايم... (32)

لنرسل عليهم حجارة من طين (33)
تا بارانى از «سنگ - گل‏» بر آنها بفرستيم; (33)

مسومة عند ربك للمسرفين (34)
سنگهايى كه از ناحيه پروردگارت براى اسرافكاران نشان گذاشته شده است!» (34)

فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين (35)
ما مؤمنانى را كه در آن شهرها(ى قوم لوط) زندگى مى‏كردند (قبل از نزول عذاب) خارج كرديم، (35)

فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين (36)
ولى جز يك خانواده باايمان در تمام آنها نيافتيم! (36)

و تركنا فيها آية للذين يخافون العذاب الاليم (37)
و در آن (شهرهاى بلا ديده) نشانه‏اى روشن براى كسانى كه از عذاب دردناك مى‏ترسند به جاى گذارديم. (37)

و في موسى اذ ارسلناه الى فرعون بسلطان مبين (38)
و در (زندگى) موسى نيز (نشانه و درس عبرتى بود) هنگامى كه او را با دليلى آشكار به سوى فرعون فرستاديم; (38)

فتولى بركنه و قال ساحر او مجنون (39)
اما او با تمام وجودش از وى روى برتافت و گفت: «اين مرد يا ساحر است يا ديوانه!» (39)

فاخذناه و جنوده فنبذناهم في اليم و هو مليم (40)
از اين رو ما او و لشكريانش را گرفتيم و به دريا افكنديم در حالى كه در خور سرزنش‏بود! (40)

و في عاد اذ ارسلنا عليهم الريح العقيم (41)
و (همچنين) در سرگذشت «عاد» (آيتى است) در آن هنگام كه تندبادى بى‏باران بر آنها فرستاديم، (41)

ما تذر من شي‏ء اتت عليه الا جعلته كالرميم (42)
كه بر هيچ چيز نمى‏گذشت مگر اينكه آن را همچون استخوانهاى پوسيده مى‏ساخت. (42)

و في ثمود اذ قيل لهم تمتعوا حتى حين (43)
و نيز در سرگذشت قوم «ثمود» عبرتى است در آن هنگام كه به آنان گفته شد: «مدتى كوتاه بهره‏مند باشيد (و سپس منتظر عذاب)!» (43)

فعتوا عن امر ربهم فاخذتهم الصاعقة و هم ينظرون (44)
آنها از فرمان پروردگارشان سرباز زدند، و صاعقه آنان را فراگرفت در حالى كه (خيره خيره) نگاه مى‏كردند (بى‏آنكه قدرت دفاع داشته باشند)! (44)

فما استطاعوا من قيام و ما كانوا منتصرين (45)
چنان بر زمين افتادند كه توان برخاستن نداشتند و نتوانستند از كسى يارى طلبند! (45)

و قوم نوح من قبل انهم كانوا قوما فاسقين (46)
همچنين قوم نوح را پيش از آنها هلاك كرديم، چرا كه قوم فاسقى بودند! (46)

و السماء بنيناها بايد و انا لموسعون (47)
و ما آسمان را با قدرت بنا كرديم، و همواره آن را وسعت مى‏بخشيم! (47)

و الارض فرشناها فنعم الماهدون (48)
و زمين را گسترديم، و چه خوب گستراننده‏اى هستيم! (48)

و من كل شي‏ء خلقنا زوجين لعلكم تذكرون (49)
و از هر چيز دو جفت آفريديم، شايد متذكر شويد! (49)

ففروا الى الله اني لكم منه نذير مبين (50)
پس به سوى خدا بگريزيد، كه من از سوى او براى شما بيم‏دهنده‏اى آشكارم! (50)

و لا تجعلوا مع الله الها آخر اني لكم منه نذير مبين (51)
و با خدا معبود ديگرى قرار ندهيد، كه من براى شما از سوى او بيم‏دهنده‏اى آشكارم! (51)

كذلك ما اتى الذين من قبلهم من رسول الا قالوا ساحر او مجنون (52)
اين گونه است كه هيچ پيامبرى قبل از اينها بسوى قومى فرستاده نشد مگر اينكه گفتند: او ساحر است يا ديوانه!» (52)

ا تواصوا به بل هم قوم طاغون (53)
آيا يكديگر را به آن سفارش مى‏كردند (كه همه چنين تهمتى بزنند)؟! نه، بلكه آنها قومى طغيانگرند. (53)

فتول عنهم فما انت بملوم (54)
حال كه چنين است از آنها روى بگردان كه هرگز در خور ملامت نخواهى بود; (54)

و ذكر فان الذكرى تنفع المؤمنين (55)
و پيوسته تذكر ده، زيرا تذكر مؤمنان را سود مى‏بخشد. (55)

و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون (56)
من جن و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)! (56)

ما اريد منهم من رزق و ما اريد ان يطعمون (57)
هرگز از آنها روزى نمى‏خواهم، و نمى‏خواهم مرا اطعام كنند! (57)

ان الله هو الرزاق ذو القوة المتين (58)
خداوند روزى‏دهنده و صاحب قوت و قدرت است! (58)

فان للذين ظلموا ذنوبا مثل ذنوب اصحابهم فلا تستعجلون (59)
و براى كسانى كه ستم كردند، سهم بزرگى از عذاب است همانند سهم يارانشان (از اقوام ستمگر پيشين); بنابر اين عجله نكنند! (59)

فويل للذين كفروا من يومهم الذي يوعدون (60)
پس واى بر كسانى كه كافر شدند از روزى كه به آنها وعده داده مى‏شود! (60)